جدول جو
جدول جو

معنی حَجز - جستجوی لغت در جدول جو

حَجز
تصادر، رزرو، مهار
دیکشنری عربی به فارسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از حاجز
تصویر حاجز
مانع، حائل
فرهنگ فارسی عمید
دیواره، ستمگر، آنچه بین دو چیز قرار گیرد حایل مانع، پرده ای که میان اعضای سینه و اعضای شکم حایل است دیافرغما
فرهنگ لغت هوشیار
میانگی، باز داشت باز داشتن، در میان آمدن، گلو بریدن، روده ریش از تشنگی خویش نزدیک، سوی، پاک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حاجز
تصویر حاجز
((جِ))
جدا کننده دو چیز، آنچه میان دو چیز واقع شود، مانع، حایل، پرده میان اعضای سینه و اعضای شکم
فرهنگ فارسی معین
تصویری از حجز
تصویر حجز
((حَ))
باز داشتن، در میان آمدن
فرهنگ فارسی معین
انگیزش، تحریک کردن
دیکشنری عربی به فارسی
اندازه
دیکشنری عربی به فارسی
بیچارگی، ناتوانی، بی پناهی
دیکشنری عربی به فارسی