- حویج
- گزر زردک از گیاهان لوازم طبخ حوایج آشپزخانه، گزر زردک. توضیح امروزه غالبا (هویج) نویسند. آشپزمانه مانه آشپزی (معلوم نیست لغت کجاست زیرا کتب عربیه و فارسیه برآن مساعدت نمی کنند (فارسیان هویج نویسند) گزر زردک، تره که از آن نانخورش سازند
معنی حویج - جستجوی لغت در جدول جو
- حویج
- هویج، مواد مورد نیاز آشپزی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
نوعی خوراکی که از قطعات روده گاو یا گوسفند آکنده از پیه و گوشت تهیه میکنند
بالارج لک لک
جمع حاجت، نیازها نیازمندی ها، ابزارها جمع حاجت. نیازها احتیاجها نیازمندیها، کارهای لازم، ما یحتاج مطبخ لوازم آشپز خانه، تره که از آن نانخورش سازند
پنبه واخیده
زن حج گزارنده
گواه، پابندان، آهنگ (قصد)، بر گردانیدگی
پاسخ، دشمنی، گزند رسانی، پاسخگوی
خستگی ناپذیر
نوعی خوراک که از تکه های رودۀ گاو یا گوسفند پر شده از پیه و گوشت تهیه می شود، زونج، زنّاج، زیچک، لکانه
حاجت ها، نیازمندی ها، نیازها، آرزوها، امیدها، جمع واژۀ حاجت
زالزالک، درخت کوچکی از تیرۀ گل سرخی با گل های سفید و شاخه های خاردار، میوۀ این درخت که شبیه ازگیل اما کوچک تر و زرد رنگ و دارای هستۀ سخت است و در اوایل پاییز می رسد، کوهج، کویژ
ریشه ای مخروطی شکل خوراکی با اندوختۀ غذایی به رنگ زرد یا سرخ، زردک، گزر، گیاه این ریشه که دارای ساقه های باریک، برگ های بریده و گل های سفید و چتری می باشد
آلوی کوهی زعرور
عشقه
گزر زردک از گیاهان
((هَ))
فرهنگ فارسی معین
گیاه علفی دوساله از تیره چتریان، با ریشه راست، ساقه بی کرک یا پوشیده از تار. برگ های متناوب و گل های کوچک سفید و مجتمع به صورت چتر. ریشه این گیاه نارنجی یا زرد است و مصرف غذایی و دارویی بالا دارد، گزر، زردک
نیازمند شدن
آمیزش با سیاهی سیاه شدن
آشپز طباخ
جایی که لوازم طبخ و ماکولات را ذخیره کنند