جدول جو
جدول جو

معنی حوول - جستجوی لغت در جدول جو

حوول
گذشتن یکسال بر چیزی، حایل شدن میان دو چیز
تصویری از حوول
تصویر حوول
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از حبول
تصویر حبول
جمع حبل، پتیارها سختی ها زیرکان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حسول
تصویر حسول
جمع حسل، سوسمارک ها بچه سوسمار ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اوول
تصویر اوول
فرانسوی تخمک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حمول
تصویر حمول
حلیم و بردبار و صابر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حوکل
تصویر حوکل
زفت، کوته بالا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حوقل
تصویر حوقل
مرد کهنسال
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حوصل
تصویر حوصل
حوصله، چینه دان مرغ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حودل
تصویر حودل
کپیک نر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حوتل
تصویر حوتل
نو بال نو جوانی که تازه بالیده (بالغ) است، سنگخوارک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حواول
تصویر حواول
هوشیار و زیرک و مطلع
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حوال
تصویر حوال
انقلاب و تغییر، گردش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حلول
تصویر حلول
رسیدن وعده چیزی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حصول
تصویر حصول
حاصل شدن، بدست آمدن، پیدا شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حویل
تصویر حویل
گواه، پابندان، آهنگ (قصد)، بر گردانیدگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حیول
تصویر حیول
متغیر گردیدن، دگرگون شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از موول
تصویر موول
قابل تاویل، تفسیر شده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از حمول
تصویر حمول
بردبار، شکیبا، حلیم، صبور
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اوول
تصویر اوول
تخمک، یاختۀ جنسی تولیدمثل ماده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از حصول
تصویر حصول
حاصل شدن، به دست آمدن، باقی ماندن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از حمول
تصویر حمول
حمل ها، بارهای درخت، جمع واژۀ حمل
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از وحول
تصویر وحول
وحل ها، گل و لای ها، منجلاب ها، جمع واژۀ وحل
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از حلول
تصویر حلول
آغاز، شروع مثلاً حلول سال نو
وارد شدن شیئی در شیء دیگر
داخل شدن روح کسی در بدن دیگری
فرهنگ فارسی عمید
چم یافته گزاریده و بنگرید به تاویل چم یابنده گزارنده و بنگرید به تاویل تاویل شده، قابل تاویل: چنان بخار میرسد که شاید کلام موول باشد و در تقریر امارت قیامت الغازی باشد و وجه تاویل آنکه مراد از امه در حدیث بطن زمین باشد، (اصول) لفظی که بر معنی مرجوح خود حمل شود بقراین عقلی یا نقلی مانند: یدالله فوق ایدیهم. که در قدرت بکار رود. تاویل کننده شرح دهنده: اما بعد چنین گوید مفسر این کتاب و موول (ماول) این خطاب. . ، جمع موولین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نوول
تصویر نوول
خبر تازه، حکایت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از وحول
تصویر وحول
جمع وحل، غلیژن ها لجن ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حلول
تصویر حلول
((حُ))
فرود آمدن در جایی، وارد شدن به کسی، داخل شدن روح کسی در کس دیگر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از حصول
تصویر حصول
((حُ))
به دست آمدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از حمول
تصویر حمول
((حَ))
بارکش، بردبار، شکیبا
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نوول
تصویر نوول
((وِ))
داستان بلند، قصه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نوول
تصویر نوول
داستان کوتاه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از حصول
تصویر حصول
Obtainment
دیکشنری فارسی به انگلیسی
получение
دیکشنری فارسی به روسی