معنی حلول حلول ((حُ)) فرود آمدن در جایی، وارد شدن به کسی، داخل شدن روح کسی در کس دیگر فرود آمدن در جایی، وارد شدن به کسی، داخل شدن روح کسی در کس دیگر تصویر حلول فرهنگ فارسی معین