- حوریا (دخترانه)
- حور (عربی) + ی (فارسی) + ا (فارسی) آنکه چون حور زیباست
معنی حوریا - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
جمع حوری، در تازی پیشینه ندارد پردیسیان پریگونگان
(پسرانه)
فرهنگ نامهای ایرانی
پهلوان محمد خوارزمی ملقب به پوریای ولی و برگرفته از نام قدیمی پوربای (پور=پسر و بای=مرد بزرگ یا رئیس) که به شکل امروزی آن، پوریا تغییر کرده و به معنی پسر مرد بزرگ یا پسر رئیس می باشد
حصیری که از نی شکافته مخصوص سازند
فرشی که از نی شکافته می بافند، حصیر، بلاج
حصیر، حصیری که از نی شکافته می بافند
یکی از یکی از زنان بهشتی یکتن از حورالعین، جمع حوریان. ساخته فارسیان پریرو پردیس
مونث (احور)، زنی که سیاهی چشمش بغایت باشد و سفیدی چشمش نیز بنهایت زن سپید پوست سیاه چشم، زن بهشتی هر یک از حورالعین، جمع حور زن بهشتی در نگرش تازیان چنین زنی سپید پوست است با چشمان درشت سیاه و گیسوان بلند سیاه پریرو
زن بهشتی
حور، زن زیبای بهشتی