در تداول فارسیان، حوراء که مفرد حور است آید، حوریه: یکی چون چتر زنگاری دوم چون سبز عماری سوم چون قامت حوری چهارم نامۀ مانی، منوچهری، رضوان مگرسراچۀ فردوس برگشاد کین حوریان بساحت دنیی ̍ خزیده اند، سعدی، - حوری سرشت، آنکه طبیعت حوری دارد: چشم حافظ زیر بام قصر آن حوری سرشت شیوۀ جنات تجری تحتهاالانهار داشت، حافظ
در تداول فارسیان، حوراء که مفرد حور است آید، حوریه: یکی چون چتر زنگاری دوم چون سبز عماری سوم چون قامت حوری چهارم نامۀ مانی، منوچهری، رضوان مگرسراچۀ فردوس برگشاد کین حوریان بساحت دنیی ̍ خزیده اند، سعدی، - حوری سرشت، آنکه طبیعت حوری دارد: چشم حافظ زیر بام قصر آن حوری سرشت شیوۀ جنات تجری تحتهاالانهار داشت، حافظ
فرقه ای از متصوفه. (اقرب الموارد). گروهی از متصوفۀ مبطله باشند. و مذهب ایشان مثل مذهب حالیه است. الا آنکه میگویند حوران بهشتی در بیهوشی نزد ما می آیند و با ایشان صحبت واقع میشود. و چون بهوش می آیند غسل میکنند. کذا فی توضیح المذاهب. (کشاف اصطلاحات الفنون)
فرقه ای از متصوفه. (اقرب الموارد). گروهی از متصوفۀ مبطله باشند. و مذهب ایشان مثل مذهب حالیه است. الا آنکه میگویند حوران بهشتی در بیهوشی نزد ما می آیند و با ایشان صحبت واقع میشود. و چون بهوش می آیند غسل میکنند. کذا فی توضیح المذاهب. (کشاف اصطلاحات الفنون)
مونث (احور)، زنی که سیاهی چشمش بغایت باشد و سفیدی چشمش نیز بنهایت زن سپید پوست سیاه چشم، زن بهشتی هر یک از حورالعین، جمع حور زن بهشتی در نگرش تازیان چنین زنی سپید پوست است با چشمان درشت سیاه و گیسوان بلند سیاه پریرو
مونث (احور)، زنی که سیاهی چشمش بغایت باشد و سفیدی چشمش نیز بنهایت زن سپید پوست سیاه چشم، زن بهشتی هر یک از حورالعین، جمع حور زن بهشتی در نگرش تازیان چنین زنی سپید پوست است با چشمان درشت سیاه و گیسوان بلند سیاه پریرو