جدول جو
جدول جو

معنی حوذ - جستجوی لغت در جدول جو

حوذ
(تَ)
گردآوردن. (منتهی الارب) (آنندراج). احاطه کردن. (اقرب الموارد) ، سخت راندن. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) (آنندراج) (تاج المصادر بیهقی) ، نگاه داشتن و پاس داشتن بر چیزی. (منتهی الارب) (آنندراج). محافظت کردن بر چیزی. (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
حوذ
گردآوردن، سخت راندن، نگاهداشتن، پاس داشتن
تصویری از حوذ
تصویر حوذ
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از حور
تصویر حور
(دخترانه)
زن زیبای بهشتی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از حوا
تصویر حوا
(دخترانه)
حیات، نام همسر آدم (ع)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از حذو
تصویر حذو
در قافیه، حرکت ماقبل ردف و قید مانند حرکت «د» و «پ»، برای مثال ای به همت بر آفتابت دست / آسمان با علوّ قدر تو پست (انوری - ۵۴۹)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از حوم
تصویر حوم
میل بی نهایت، اشتیاق بسیار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از حول
تصویر حول
حول و حوش، دربارۀ، قوه، قدرت، سال، حول و حوش مثلاً اطراف، جوانب و پیرامون چیزی یا جایی، کنایه از دربارۀ
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از حوت
تصویر حوت
دوازدهمین صورت فلکی منطقه البروج که در نیمکرۀ شمالی قرار دارد، دوازدهمین برج از برج های دوازده گانه برابر با اسفند
در علم زیست شناسی ماهی
حوت جنوبی: از صورت های فلکی جنوبی، ستارۀ درخشان فم الحوت جزء آن است، ماهی جنوبی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از حوض
تصویر حوض
آبگیر مصنوعی برای تزیین یا نگه داشتن آب
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از حور
تصویر حور
زن زیبای بهشتی، زنان زیبای بهشتی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از حذذ
تصویر حذذ
در علم عروض آوردن زحاف احذ
فرهنگ فارسی عمید
(ذی ی)
نیک رانندۀ برانگیزنده بر رفتن. (اقرب الموارد) (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(شَ)
به معنی وصفی شحذ باشد. (اقرب الموارد). شحیذ. رجوع به شجذ شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از حوه
تصویر حوه
گندمگونی، رود کنار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حوم
تصویر حوم
پارسی تازی گشته از هوم می کهنه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حویذ
تصویر حویذ
خستگی ناپذیر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عوذ
تصویر عوذ
پناه بردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لوذ
تصویر لوذ
کوه کنار، خم رود بار، خم دره، پناه گرفتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حوی
تصویر حوی
آمیزش با سیاهی سیاه شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حوج
تصویر حوج
نیازمند شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حوا
تصویر حوا
مونث احوی زن گندمگون، از اعلام زنان است، از اعلام زنان است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حوت
تصویر حوت
ماهی بزرگ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حوث
تصویر حوث
پریشاندن، رگ جگر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حور
تصویر حور
بازگشتن، هلاکی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حوس
تصویر حوس
بی باک گشتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حوش
تصویر حوش
پیرامون، گرداگرد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حوص
تصویر حوص
دل پیچه، بر هم زدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حوض
تصویر حوض
جائی که برای آب در زمین سازند، آبگیر، آبدان
فرهنگ لغت هوشیار
انبوه مردم گروزه، رفتن خانه روبی، مالیدن، نرماندن نرم کردن، هموار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حوک
تصویر حوک
ریحان کوهی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حول
تصویر حول
سنه، ایام، عام، سال، توانائی، حیله، جنبش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حذذ
تصویر حذذ
چالاکی، کوتاهی و سبکی دم شتر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حذو
تصویر حذو
برابر کسی نشستن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حول
تصویر حول
((حَ وَ))
کج بین شدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از حوا
تصویر حوا
مشیانه
فرهنگ واژه فارسی سره