نوعی از بندش عمامه که عرب بستندی. و گفته اند منسوب است به مردی حوتک نام. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) : کان رسول اﷲ یخرج علینا و علیه الحوتکیه. (حدیث از ناظم الاطباء)
نوعی از بندش عمامه که عرب بستندی. و گفته اند منسوب است به مردی حوتک نام. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) : کان رسول اﷲ یخرج علینا و علیه الحوتکیه. (حدیث از ناظم الاطباء)
گنجینه، مخزن، خزانه، در دورۀ سامانیان، واحد شمارش پول، درم، برای مثال به ابر رحمت ماند همیشه کفّ امیر / چگونه ابر کجا توتکیش باران است (عماره - شاعران بی دیوان - ۳۵۳)
گنجینه، مخزن، خزانه، در دورۀ سامانیان، واحد شمارش پول، درم، برای مِثال به ابر رحمت ماند همیشه کفّ امیر / چگونه ابر کجا توتکیش باران است (عماره - شاعران بی دیوان - ۳۵۳)
خاورشناس فرانسوی که کتاب ’حی بن یقظان’ ابن طفیل را منتشر کرد (1900 میلادی). وی کتاب ’الفرق بین الدین و الفلسفه’ ابن رشد را نیز ترجمه کرده است (1909) ارماند (1837- 1920 میلادی). شیمیدان و پزشک فرانسوی که در ناربن متولد شد. وی درباره آلکالوئیدها، مرکبات آلی ارسنیکی و آبهای معدنی مطالعاتی کرده است نجیب زاده ای از اهالی بورگنی که ریاست پیشقراولان جنگ صلیبی اول را به عهده داشت. وی در سال 1096 میلادی در نزدیکی نیسه درگذشت
خاورشناس فرانسوی که کتاب ’حی بن یقظان’ ابن طفیل را منتشر کرد (1900 میلادی). وی کتاب ’الفرق بین الدین و الفلسفه’ ابن رشد را نیز ترجمه کرده است (1909) ارماند (1837- 1920 میلادی). شیمیدان و پزشک فرانسوی که در ناربن متولد شد. وی درباره آلکالوئیدها، مرکبات آلی ارسنیکی و آبهای معدنی مطالعاتی کرده است نجیب زاده ای از اهالی بورگُنْی که ریاست پیشقراولان جنگ صلیبی اول را به عهده داشت. وی در سال 1096 میلادی در نزدیکی نیسه درگذشت
فرقه ای از متصوفه. (اقرب الموارد). گروهی از متصوفۀ مبطله باشند. و مذهب ایشان مثل مذهب حالیه است. الا آنکه میگویند حوران بهشتی در بیهوشی نزد ما می آیند و با ایشان صحبت واقع میشود. و چون بهوش می آیند غسل میکنند. کذا فی توضیح المذاهب. (کشاف اصطلاحات الفنون)
فرقه ای از متصوفه. (اقرب الموارد). گروهی از متصوفۀ مبطله باشند. و مذهب ایشان مثل مذهب حالیه است. الا آنکه میگویند حوران بهشتی در بیهوشی نزد ما می آیند و با ایشان صحبت واقع میشود. و چون بهوش می آیند غسل میکنند. کذا فی توضیح المذاهب. (کشاف اصطلاحات الفنون)
ناقۀ گوشه گیر از شتران. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (آنندراج). ناقه ای که قوت رفتن در وی مجتمع باشد یا سرشتی دارد که در آن سرشت و در خوش رفتاری وی دیگر شتران به وی نمیرسند. (اقرب الموارد) (منتهی الارب) (آنندراج)
ناقۀ گوشه گیر از شتران. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (آنندراج). ناقه ای که قوت رفتن در وی مجتمع باشد یا سرشتی دارد که در آن سرشت و در خوش رفتاری وی دیگر شتران به وی نمیرسند. (اقرب الموارد) (منتهی الارب) (آنندراج)
نام گیاهی است از تیره پروانه واران، جزو دستۀ لوبیاها، که بعضی از گونه هایش بشکل درخت و بعضی بشکل گیاهان بالارونده میباشند. اصلش از هندوستان است. از این گیاه، صمغی قرمزرنگ خارج میشود که در ناخوشیهای جهاز هاضمه و همچنین بعنوان قابض، مورد استعمال دارد. صمغ این گیاه در اثر گزش حشرات تراوش میکند. دانه اش نیز بعنوان ضدکرم های روده مورد استعمال دارد. بالاس. درخت لاک. دهاک. پالاس. پولاس. یالان سج آغاجی. پرک هندی. (فرهنگ فارسی معین)
نام گیاهی است از تیره پروانه واران، جزو دستۀ لوبیاها، که بعضی از گونه هایش بشکل درخت و بعضی بشکل گیاهان بالارونده میباشند. اصلش از هندوستان است. از این گیاه، صمغی قرمزرنگ خارج میشود که در ناخوشیهای جهاز هاضمه و همچنین بعنوان قابض، مورد استعمال دارد. صمغ این گیاه در اثر گزش حشرات تراوش میکند. دانه اش نیز بعنوان ضدکرم های روده مورد استعمال دارد. بالاس. درخت لاک. دهاک. پالاس. پولاس. یالان سج آغاجی. پرک هندی. (فرهنگ فارسی معین)
دم ژزف. عالم موسیقی و مذهبی فرانسوی، مولد وی بوزمن. وی آبۀ سن و اندریل بود. وی را یکی از نخستین کسانی شمارند که سرود گرگوری را احیاء کرده است (1835- 1923م.)
دُم ژزف. عالم موسیقی و مذهبی فرانسوی، مولد وی بوزمُن. وی آبۀ سَن و اندریل بود. وی را یکی از نخستین کسانی شمارند که سرود گرگوری را احیاء کرده است (1835- 1923م.)
درمی بوده است از پیش چون کژکی و فنجی. (لغت فرس اسدی چ اقبال ص 527). یک قسم درمی که در قدیم رایج بوده و توبکی نیز گویند. (ناظم الاطباء). قسمی زر مسکوک. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا) : به ابر رحمت ماند همیشه کف ّامیر چگونه ابرکجا توتکیش باران است. عماره. رجوع به توبکی شود
درمی بوده است از پیش چون کژکی و فنجی. (لغت فرس اسدی چ اقبال ص 527). یک قسم درمی که در قدیم رایج بوده و توبکی نیز گویند. (ناظم الاطباء). قسمی زر مسکوک. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا) : به ابر رحمت ماند همیشه کف ّامیر چگونه ابرکجا توتکیش باران است. عماره. رجوع به توبکی شود
تکیۀ کلان طولانی که ارباب دول بر مسند نشسته پس پشت گذارند: نبودی گر از تیرگی بد نمود شدی گاوتکیه زچرخ کبود. ؟ زیرا که گاو بمعنی کلان است مثل خر بهمان معنی چون خرپشته و خرمگس و خربط به معنی پشتۀ کلان و مگس کلان و بط کلان. (آنندراج). بالش کلانی که شخص نشسته بدان تکیه میکند. (فرهنگ ناظم الاطباء)
تکیۀ کلان طولانی که ارباب دول بر مسند نشسته پس پشت گذارند: نبودی گر از تیرگی بد نمود شدی گاوتکیه زچرخ کبود. ؟ زیرا که گاو بمعنی کلان است مثل خر بهمان معنی چون خرپشته و خرمگس و خربط به معنی پشتۀ کلان و مگس کلان و بط کلان. (آنندراج). بالش کلانی که شخص نشسته بدان تکیه میکند. (فرهنگ ناظم الاطباء)
در تاریخ خاندان نوبختی بنقل از مروج الذهب آرد: از فرق خرمیه و بومسلمیه است. گویا این کلمه که ضبط صحیح آن معلوم نشد با برکوکیه یکی باشد. (خاندان نوبختی تألیف عباس اقبال ص 262)
در تاریخ خاندان نوبختی بنقل از مروج الذهب آرد: از فرق خرمیه و بومسلمیه است. گویا این کلمه که ضبط صحیح آن معلوم نشد با برکوکیه یکی باشد. (خاندان نوبختی تألیف عباس اقبال ص 262)
پر کردن مشک را. و فی الحدیث کان الزبیر یوکی بین الصفا و المروه، ای یملأ ما بینهما سعیاً کما یوکی السقاء بعد المل. و یروی بالتخفیف و معناه أنه کان یسکت و لایتکلم کاءنه یوکی فمه و منه قول اعرابی لرجل سمعه یتکلم اوک حلقک، ای اسکت. (منتهی الارب) (از ناظم الاطباء)
پر کردن مشک را. و فی الحدیث کان الزبیر یوکی بین الصفا و المروه، ای یملأ ما بینهما سعیاً کما یوکی السقاء بعد المل. و یروی بالتخفیف و معناه أنه کان یسکت و لایتکلم کاءَنه یوکی فمه و منه قول اعرابی لرجل سمعه یتکلم اوک حلقک، ای اسکت. (منتهی الارب) (از ناظم الاطباء)