جدول جو
جدول جو

معنی گاوتکیه

گاوتکیه((تِ یَ یا یِ))
تکیه و متکای بزرگ طولانی که بزرگان چون بر مسند نشینند آن را بر پشت گذارند
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با گاوتکیه

گاوتکیه

گاوتکیه
تکیۀ کلان طولانی که ارباب دول بر مسند نشسته پس پشت گذارند:
نبودی گر از تیرگی بد نمود
شدی گاوتکیه زچرخ کبود.
؟
زیرا که گاو بمعنی کلان است مثل خر بهمان معنی چون خرپشته و خرمگس و خربط به معنی پشتۀ کلان و مگس کلان و بط کلان. (آنندراج). بالش کلانی که شخص نشسته بدان تکیه میکند. (فرهنگ ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

گاو تکیه

گاو تکیه
پشتی تکیه و متکای بزرگ طولانی که بزرگان چون بر مسند نشینند آنرا بر پشت گذارند
فرهنگ لغت هوشیار

ساوتکین

ساوتکین
عمادالدوله ساوتکین. سرهنگی از سرهنگان الب ارسلان بن داود سلجوقی است. رجوع به اخبار الدوله السلجوقیه ص 30، 31، 44، 56، 57، 58، 61، 63، و کتاب النقض ص 47 و سوتکین شود
لغت نامه دهخدا

حوتکیه

حوتکیه
تازی بند گونه ای از بندش دستار (عمامه) به روش تازیان
حوتکیه
فرهنگ لغت هوشیار

حوتکیه

حوتکیه
نوعی از بندش عمامه که عرب بستندی. و گفته اند منسوب است به مردی حوتک نام. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) : کان رسول اﷲ یخرج علینا و علیه الحوتکیه. (حدیث از ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

گاوکوه

گاوکوه
گوکوه، یکی از قصبات مخروب زادکان از شاه کوه، (سفرنامۀ مازندران و استرآباد رابینو ص 126 بخش انگلیسی)
لغت نامه دهخدا

گاوکده

گاوکده
سه فرسخ بیشتر میانۀ شمال ومغرب چم لطفعلی بیک است. (فارسنامۀ ناصری ص 278)
لغت نامه دهخدا

گاوکده

گاوکده
دهی است از دهستان زیدون بخش حومه شهرستان بهبهان، واقع در38 هزارگزی جنوب باختری بهبهان و 6 هزارگزی باختری شوسۀ آغاجاری به بهبهان، دشت، گرمسیر، مالاریائی، دارای 95 تن سکنه. آب آن از چاه و رودخانه، محصول آنجاغلات، پشم، لبنیات، شغل اهالی آن زراعت و حشم داری، راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا