لولۀ حلبی که روی سماور می گذارند تا دود از آن خارج شود، دودکش، لولۀ دودکش کشتی یا کارخانه، سوراخ بالای آسیاب که آب از آنجا روی پره های آسیاب می ریزد، نوعی جامۀ جنگ شبیه جوشن، برای مثال تنوره ز تفسیدن آفتاب / به سوزندگی چون تنوری به تاب (نظامی۵ - ۸۰۱) تنوره زدن (کشیدن): دور خود چرخ زدن و در حال چرخیدن به هوا رفتن، کنایه از حلقه زدن و گرداگرد کسی یا چیزی را گرفتن، برای مثال هزار از دلیران جوینده کین / به گردش تنوره زدند از کمین (اسدی - ۳۹۱)
لولۀ حلبی که روی سماور می گذارند تا دود از آن خارج شود، دودکش، لولۀ دودکش کشتی یا کارخانه، سوراخ بالای آسیاب که آب از آنجا روی پره های آسیاب می ریزد، نوعی جامۀ جنگ شبیه جوشن، برای مِثال تنوره ز تفسیدن آفتاب / به سوزندگی چون تنوری به تاب (نظامی۵ - ۸۰۱) تنوره زدن (کشیدن): دور خود چرخ زدن و در حال چرخیدن به هوا رفتن، کنایه از حلقه زدن و گرداگرد کسی یا چیزی را گرفتن، برای مِثال هزار از دلیران جوینده کین / به گردش تنوره زدند از کمین (اسدی - ۳۹۱)
موضعی به مکه نزدیک باب الحناطین. نام بازاری به مکه که هنگام بزرگ کردن مسجدالحرام به داخل آن افزوده گشت. (معجم البلدان) (امتاع الاسماع ص 395 ج 1) (منتهی الارب) ، (باب...) دری از درهای مسجدالحرام. و رجوع به نزهه القلوب مستوفی (ج 3 ص 2) شود. یاقوت ازدارقطنی نقل کند که محدثان آن را با تشدید واو حزوّره خوانده اند و این تصحیف است. (معجم البلدان)
موضعی به مکه نزدیک باب الحناطین. نام بازاری به مکه که هنگام بزرگ کردن مسجدالحرام به داخل آن افزوده گشت. (معجم البلدان) (امتاع الاسماع ص 395 ج 1) (منتهی الارب) ، (باب...) دری از درهای مسجدالحرام. و رجوع به نزهه القلوب مستوفی (ج 3 ص 2) شود. یاقوت ازدارقطنی نقل کند که محدثان آن را با تشدید واو حَزَوَّرَه خوانده اند و این تصحیف است. (معجم البلدان)
بنلاد است که بنیاد و بنای عمارت و دیوار باشد. (برهان) (آنندراج). بنیاد و بنای عمارت و دیوار. (ناظم الاطباء) : اس. بنیاد. (زمخشری) : تو صدر آن سرا از پی که باشد ز فضلش سقف و از دانش بنوره. بدیع
بنلاد است که بنیاد و بنای عمارت و دیوار باشد. (برهان) (آنندراج). بنیاد و بنای عمارت و دیوار. (ناظم الاطباء) : اس. بنیاد. (زمخشری) : تو صدر آن سرا از پی که باشد ز فضلش سقف و از دانش بنوره. بدیع