- حنه
- زن همسر مرد، بانگ شتر ناله شتر دلنازکی
معنی حنه - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
پیشگاه
صحنه به محیطی اطلاق می شود که در آن بازیگران و رخدادهای داستان اصلی فیلم اتفاق می افتد. این محیط شامل تنظیمات مختلف می شود که با استفاده از نورپردازی، دکوراسیون، و انتخاب زوایای دوربین ساخته می شود تا احساس و حسی معین در بیننده ایجاد کند.
به مکان رخداد هر ماجرا یا کنشی بی وقفه در داستان فیلم که معمولا در یک مکان خاص و طی یک محدوده زمانی مشخص روی می دهد، گفته می شود. گاه صحنه در بیش از یک محل رخ می دهد مانند تعقیب که در مناطق مختلفی صورت می گیرد. صحنه می تواند شامل یک نما و یا چند نما باشد.
به مکان رخداد هر ماجرا یا کنشی بی وقفه در داستان فیلم که معمولا در یک مکان خاص و طی یک محدوده زمانی مشخص روی می دهد، گفته می شود. گاه صحنه در بیش از یک محل رخ می دهد مانند تعقیب که در مناطق مختلفی صورت می گیرد. صحنه می تواند شامل یک نما و یا چند نما باشد.
گرمای سخت، کاروان با بار و بنه، کند کاری خم رودخانه
پوست نرمی، فراوانی، رنگ و ریخت
نایب حاکم شهر، داروغه، پلیس
جای وسیع و محل نمایش در تماشاخانه
داروغه، پلیس، پاسبان و نگهبان شهر
رنگ و هیئت، شکل ظاهر، نرمی روی و پوست
محل نمایش در تماشاخانه، سن، جای وسیع، زمین هموار
محنه و محنت در فارسی اوز مایش آزمایش، لگ رنج جسک مست این واژه به نادرست در صحاح الفرس برابر با گله آمده با این گواه از لبیبی: ای از ستیهش تو همه مردمان به مست که خود آرش رنج را می رساند آزمایش، رنج: هر چه بلا و محنت است آنرا پوشیده دارد، جمع محن. یا ایام (دورهء) محنت. (کلام)، سالهایی است که مردم را بمساله خلق قرآن امتحان میکردند. اگر قرآن را مخلوق میدانستند رها میساختند والا به تعذیب ایشان می پرداختند. مامون بسال 218 ه. ق. فرمانی برای اسحاق بن ابراهیم نوشت که باید قاضیان و گواهان و محدثان را بقرآن آزمایش کند. هر کس قرآن را مخلوق داند رها سازد و هر که جز آن گوید بوی گزارش دهد تا رای خود را درباره او بفرماید. گروهی از روی عقیدت یا بیم به مخلوق بودن قرآن گواهی دادند و گروهی که آنرا مخلوق ندانستند یا سکوت کردند گرفتار شکنجه ها شدند یا بقتل رسیدند و این امر تا ایام متوکل ادامه داشت
گل لیز
((صَ نَ یا نِ))
فرهنگ فارسی معین
زمین هموار، در فارسی به معنای محل نمایش نمایشنامه، کوچک ترین واحد کامل فیلم که مجموعه ای است از یک سلسه نما که به دنبال یکدیگر می آیند و تشکیل یک واقعه را می دهند، منظره ای واقعی یا خیالی که رویدادی را نش
نیرنگ، ترفند، فریب
نیکو، نیک
زن ناله کننده
بود خوش، بوی بد، بوی پشگل آهو بوی پشکل، بوی بد
صدا و ندا و زمزمه را گویند که از غایت خوشی و نشاط خاطر از آدمی سرزند، خوشحالی، شادی
سپر
از پارسی ک هنجیدن هنهجش
خرد گوش، کوته بالا: مرد
تکی
دانه، یک تخم
آزاده زن سنگستان. زن آزاد آزاد زن، جمع حرات
حالت
کار نیک و پسندیده
نوازش تمام، کرامت تمام، منوال، نورد
مشتی یک مشت، چاله
مذاهب حقه، ثابت، راست
اماله