جدول جو
جدول جو

معنی حنم - جستجوی لغت در جدول جو

حنم(حَ نَ)
جمع واژۀ حنمه است. (محیط المحیط). رجوع به حنمه شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از حنا
تصویر حنا
(دخترانه)
گیاهی درختی که در مناطق گرمسیری می روید و گلهای سفید و معطر دارد
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از حام
تصویر حام
(پسرانه)
حمایت کننده، نام یکی از پسران نوح (ع)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از حرم
تصویر حرم
گرداگرد مزار امامان یا اماکن مقدس، قسمتی از خانۀ اعیان که تحت حمایت مرد بوده است و اهل و عیال وی در آن اقامت داشتند، اندرونی، حرمسرا، کنایه از همسر یا دختران مرد که در اندرونی زندگی می کنند، کنایه از کعبه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از حوم
تصویر حوم
میل بی نهایت، اشتیاق بسیار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از حلم
تصویر حلم
آنچه شخص در خواب می بیند، رؤیا
فرهنگ فارسی عمید
(حَ نَ مَ)
بومه. (اقرب الموارد) (محیط المحیط). و در بعض نسخ قاموس نومه آمده با نون و این غلط است. جمع واژۀ حنم. (از محیط المحیط). مؤلف منتهی الارب و ناظم الاطباء و پاره ای دیگر از لغت نامه ها آنرا نومه گرفته و به خواب ترجمه کرده اند
لغت نامه دهخدا
تصویری از حلم
تصویر حلم
آهستگی، بردباری
فرهنگ لغت هوشیار
آزمایش، تجربه کام زیر زنخ زیر گلو زیر چانه کام زیر گلو، جمع احناک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حوم
تصویر حوم
پارسی تازی گشته از هوم می کهنه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حصم
تصویر حصم
شکستن، تیز دادن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حطم
تصویر حطم
شکستن شکسته حال شکسته حال
فرهنگ لغت هوشیار
گیاهی است از رده دو لپه ییهای جدا گلبرگ که خود تیره مشخصی را بنام حنا میسازد این گیاه بصورت درختچه ای است که در شمال و مشرق افریقا و عربستان و ایران و هند کشت میشود، خمیدگی، عمل خم شدن، گیاهیست دارای برگ معروفی که بدان رنگ کنند گیاهیست دارای برگ معروفی که بدان رنگ کنند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حنب
تصویر حنب
کجی ساقه ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حنت
تصویر حنت
زن همسر مرد، بانگ شتر ناله شتر
فرهنگ لغت هوشیار
سوگند شکستن، بزهمندی، پزامش (بلوغ)، هده گرایی، بیهده گرایی (هده حق و بیهده باطل) سوگند شکستن، بزه مندی، گناه بزه اثم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حنش
تصویر حنش
مار واره از مای ها (حشرات)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حنف
تصویر حنف
استقامت و راستی دین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حنق
تصویر حنق
دشمنی، خشم کینه دشمنی (شدید)، خشم شدید شدت غیظ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حنو
تصویر حنو
کج، خمیده، خمدار، کوهه زین، کژی، هم آوای سرو، جانب، کژی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بنم
تصویر بنم
ترکی منم بمعنی منم: (آن یکی ترکی بدو گفت این بنم من نمی خواهم عنب خواهم ازم) (مثنوی مولوی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حنه
تصویر حنه
زن همسر مرد، بانگ شتر ناله شتر دلنازکی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حنی
تصویر حنی
جمع حنو، کژی ها کوهه های زین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حنمه
تصویر حنمه
خواب
فرهنگ لغت هوشیار
لگام در دهن اسب کردن حکومت، امر کردن و فرمان دادن، حکم کردن حکومت، امر کردن و فرمان دادن، حکم کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حسم
تصویر حسم
بریدن، گسستن، قطع، بگسیلدن
فرهنگ لغت هوشیار
صاحب حیای بسیار خدمتکاران، لشکر، خدمتکار، پس روان، ملتزمین رکاب خدمتکاران، لشکر، خدمتکار، پس روان، ملتزمین رکاب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حزم
تصویر حزم
استوار کردن، استوار بستن، تباه کردن، بریدن و کم کردن
فرهنگ لغت هوشیار
ناروا شدن، حرمت احرام به حج، اهل و عیال مرد، حرمت که حفاظت آن واجب است احرام به حج، اهل و عیال مرد، حرمت که حفاظت آن واجب است گرداگرد مکه، پیرامون کعبه، حرم خدای، گرداگرد خانه خدا گرداگرد مکه، پیرامون کعبه، حرم خدای، گرداگرد خانه خدا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حتم
تصویر حتم
واجب کردن، حکم کردن، محکم کردن، استوار کردن، واجب، ناگزیر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حجم
تصویر حجم
کلفتی، گندگی، بر آمدگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جنم
تصویر جنم
صورت، هیکل، قیافه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رنم
تصویر رنم
آواز، سرایش (تک ندارد) زنان نیک سرای زنان سرود خوان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حکم
تصویر حکم
دستور، روش، فرمان، گزاره، دستورنامه، فرمایش، فرداد
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از حجم
تصویر حجم
گنجایش
فرهنگ واژه فارسی سره