جدول جو
جدول جو

معنی حنفی - جستجوی لغت در جدول جو

حنفی
نسبی است به بنی حنفیه، (پیروان محمد حنفیه)
تصویری از حنفی
تصویر حنفی
فرهنگ لغت هوشیار
حنفی
یکی از چهار مذهب اهل سنت که بر قیاس اتکا می کرده اند، هر یک از پیروان دین مذهب
تصویری از حنفی
تصویر حنفی
فرهنگ فارسی عمید
حنفی
((حَ نَ))
منسوب به ابوحنیفه، یکی از چهار مذهب اهل تسنن
تصویری از حنفی
تصویر حنفی
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از حنیف
تصویر حنیف
(پسرانه)
درست و پاک، راستین، خداپرست
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از منفی
تصویر منفی
نایی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از حافی
تصویر حافی
برهنه پای
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انفی
تصویر انفی
زداینده تر، باز دارنده تر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حنیف
تصویر حنیف
مستقیم، ثابت و پایدار در دین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حنفص
تصویر حنفص
نزار لاغرو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حنفس
تصویر حنفس
زن بی شرم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حنفا
تصویر حنفا
جمع حنیف، راستدینان کمان، گاو دریایی، تیغ جمع حنیف راست کیشان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از منفی
تصویر منفی
دور شده، رانده شده، نیست شده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از حنیف
تصویر حنیف
راست، مستقیم، ثابت و پایدار در دین، کسی که متمسک به دین اسلام یا در ملت ابراهیم و موحد باشد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از حافی
تصویر حافی
کسی که بی کفش راه می رود، پابرهنه، برهنه پای
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از صنفی
تصویر صنفی
رسته ای
فرهنگ لغت هوشیار
بند گاه ویرک گاه (ویرک تبعید) منفی در فارسی: نایی، ویرک شده، نیست گشته محل تبعید تبعیدگاه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حافی
تصویر حافی
پابرهنه، جمع حفاه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از حنیف
تصویر حنیف
((حَ نِ))
راست، مستقیم، معتقد به اسلام
فرهنگ فارسی معین
تصویری از منفی
تصویر منفی
((مَ فا))
محل تبعید، تبعیدگاه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از منفی
تصویر منفی
((مَ))
نفی کرده شده، دور کرده شده، نیست شده، تبعید شده (از شهر خود)، سخنی که در آن حرف نفی باشد (دستور)، دارای حالت نفی، مخالفت یا رد و انکار، مقابل مثبت
فرهنگ فارسی معین
تصویری از حرفی
تصویر حرفی
Literal
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از منفی
تصویر منفی
Negative, Negatively, Stigmatic
دیکشنری فارسی به انگلیسی
negativo, negativamente, estigmatizado
دیکشنری فارسی به پرتغالی
буквальный
دیکشنری فارسی به روسی
negativ, stigmatisiert
دیکشنری فارسی به آلمانی
negatywny, negatywnie, stygmatyzowany
دیکشنری فارسی به لهستانی
буквальний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
отрицательный , негативно , стигматизированный
دیکشنری فارسی به روسی
негативний , негативно , стигматизований
دیکشنری فارسی به اوکراینی
negatief, gestigmatiseerd
دیکشنری فارسی به هلندی