نعت فاعلی از حَفی ً و حِفْوهً، برهنه پای، (منتهی الارب)، پابرهنه، (منتهی الارب) : التزام کرد عورات را سافرات الوجوه، و رجال را حافیات الارجل از خانها بیرون آورد، (جهانگشای جوینی)، آن یکی تا کعبه حافی میرود وآن یکی تا مسجد از خود می شود، مولوی، ، سوده پای، (منتهی الارب)، سوده سپل، سوده سُم، (منتهی الارب)، ج، حافون، حافات، (مهذب الاسماء)، حفاه، (منتهی الارب) (غیاث اللغات)، قاضی، (منتهی الارب)، داور