پدر عروه بن ادیه است. و ادیه مادر وی بود. او از بنی ربیعه بن حنظله بود که زیاد بن ابیه او را در ایام معاویه بکشت. (کامل مبرد چ لایبزیک ص 538، 539، 592، 593) (حاشیۀ التاج جاحظ ص 206) لیث بن ابی سلیم، مکنی به ابوالقاسم. روایتی درباره بول جاریه از وی آورده است. (لسان المیزان ج 2 ص 181)
پدر عروه بن ادیه است. و ادیه مادر وی بود. او از بنی ربیعه بن حنظله بود که زیاد بن ابیه او را در ایام معاویه بکشت. (کامل مبرد چ لایبزیک ص 538، 539، 592، 593) (حاشیۀ التاج جاحظ ص 206) لیث بن ابی سلیم، مکنی به ابوالقاسم. روایتی درباره بول جاریه از وی آورده است. (لسان المیزان ج 2 ص 181)
سیاهی چشم. (مهذب الاسماء). سیاهی دیده. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). ج، حنادر. (منتهی الارب) (آنندراج). و در آن هشت لغت دیگر آمده: حندور. حندوره. حندوره. حندوره. حندیر. حندره. حندور. حندیره، هو علی حندر عینه و حندره عینه، او گرانست بروی چنانکه از کینه بسوی او دیدن نتواند. (منتهی الارب)
سیاهی چشم. (مهذب الاسماء). سیاهی دیده. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). ج، حنادر. (منتهی الارب) (آنندراج). و در آن هشت لغت دیگر آمده: حُندور. حُندورَه. حِندَورَه. حِندورَه. حندیر. حندره. حِندَور. حندیره، هو علی حندر عینه و حندره عینه، او گرانست بروی چنانکه از کینه بسوی او دیدن نتواند. (منتهی الارب)