نجات و رهایی. گزیر. چاره. (آنندراج) (منتهی الارب). بدّ. (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء) : مالی منه حنتال، نیست مرا از آن چاره. این کلمه رباعی است یا خماسی اما بیشتر بدون همزه است. (منتهی الارب) (آنندراج). رجوع به حنتل شود
نجات و رهایی. گزیر. چاره. (آنندراج) (منتهی الارب). بُدّ. (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء) : مالی منه حنتال، نیست مرا از آن چاره. این کلمه رباعی است یا خماسی اما بیشتر بدون همزه است. (منتهی الارب) (آنندراج). رجوع به حنتل شود
کفتاری که شکار خود راپاره پاره کند. ج، عناتل. (ناظم الاطباء). الضباع العناتل، کفتارهایی که شکار خود را پاره پاره کنند. (ازمنتهی الارب) (از اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء)
کفتاری که شکار خود راپاره پاره کند. ج، عَناتل. (ناظم الاطباء). الضباع العناتل، کفتارهایی که شکار خود را پاره پاره کنند. (ازمنتهی الارب) (از اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء)
احمد بن محمد بن حنبل، مکنی به ابوعبدالله. امام محدثان است. (منتهی الارب). احمد بن محمد بن حنبل بن اسد بن ادریس بن عبدالله بن حیان بن انس بن قاسطبن مازن بن شیبان بن ذهل بن ثعلبه بن عکایه بن بکر بن وائل الشیبانی المروزی. امام السنه. تولد وی به سال 164 هجری قمری و وفات او بسال 224 هجری قمری اتفاق افتاد. (یادداشت مرحوم دهخدا). و رجوع به احمد حنبل شود
احمد بن محمد بن حنبل، مکنی به ابوعبدالله. امام محدثان است. (منتهی الارب). احمد بن محمد بن حنبل بن اسد بن ادریس بن عبدالله بن حیان بن انس بن قاسطبن مازن بن شیبان بن ذهل بن ثعلبه بن عکایه بن بکر بن وائل الشیبانی المروزی. امام السنه. تولد وی به سال 164 هجری قمری و وفات او بسال 224 هجری قمری اتفاق افتاد. (یادداشت مرحوم دهخدا). و رجوع به احمد حنبل شود
ثمر گیاهی است بقدر خربوزۀ خرد در نهایت تلخی که آنرا خربوزۀ ابوجهل گویند و آنچه بر درخت منحصر بیکی باشد از جملۀ سموم قتاله است، بدان جهت که تمامی قوه سمیه درخت در آن مجتمع میشود. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). حنظله، یکی از آن. (از منتهی الارب). خربوزۀ تلخ و مستعمل زرد اوست. (منتهی الارب). هندوانۀ ابوجهل. قثاءالحمار. لوفا. (یادداشت مرحوم دهخدا). هندوانۀ تلخ. (تحفۀ حکیم مؤمن). کوسته. (یادداشت مرحوم دهخدا از تاج المصادر بیهقی). کبست. کبسته. (مفاتیح خوارزمی) : نعمت و شدت او از پس یکدیگر حنظلش با شکر و با گل خار آید. ناصرخسرو. بیرشوه تلخ و بیمزه چون زهر و حنظلند با رشوه خوب و شیرین چون مغز و شکرند. ناصرخسرو. دو رخ چون جوز هندی ریشه ریشه چو حنظل هر یکی زهری بشیشه. نظامی. اگر حنظل خوری از دست خوشخوی به از شیرینی از دست ترش روی. سعدی
ثمر گیاهی است بقدر خربوزۀ خرد در نهایت تلخی که آنرا خربوزۀ ابوجهل گویند و آنچه بر درخت منحصر بیکی باشد از جملۀ سموم قتاله است، بدان جهت که تمامی قوه سمیه درخت در آن مجتمع میشود. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). حنظله، یکی از آن. (از منتهی الارب). خربوزۀ تلخ و مستعمل زرد اوست. (منتهی الارب). هندوانۀ ابوجهل. قثاءالحمار. لوفا. (یادداشت مرحوم دهخدا). هندوانۀ تلخ. (تحفۀ حکیم مؤمن). کوسته. (یادداشت مرحوم دهخدا از تاج المصادر بیهقی). کبست. کبسته. (مفاتیح خوارزمی) : نعمت و شدت او از پس یکدیگر حنظلش با شکر و با گل خار آید. ناصرخسرو. بیرشوه تلخ و بیمزه چون زهر و حنظلند با رشوه خوب و شیرین چون مغز و شکرند. ناصرخسرو. دو رخ چون جوز هندی ریشه ریشه چو حنظل هر یکی زهری بشیشه. نظامی. اگر حنظل خوری از دست خوشخوی به از شیرینی از دست ترش روی. سعدی
کبست گهت پر برف دشت و گاه پر مار - نبات او کبست و آب او قار بژند نه کرباس باشد به سان پرند - نه همرنگ گلنار باشد بژند (شاهنامه) از گیاهان تلخک پهبور شرنگ هندوانه ابو جهل
کبست گهت پر برف دشت و گاه پر مار - نبات او کبست و آب او قار بژند نه کرباس باشد به سان پرند - نه همرنگ گلنار باشد بژند (شاهنامه) از گیاهان تلخک پهبور شرنگ هندوانه ابو جهل