جدول جو
جدول جو

معنی حناظل - جستجوی لغت در جدول جو

حناظل
(حَ ظِ)
جمع واژۀ حنظل. (مهذب الاسماء). رجوع به حنظل شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از حنظل
تصویر حنظل
میوه ای گرد و به اندازۀ پرتقال با طعم بسیار تلخ که مصرف دارویی دارد، پژند، پهنور، پهی، شرنگ، فنگ، کرنج، کبست، گبست، کبستو، خربزۀ ابوجهل، هندوانۀ ابوجهل، ابوجهل، حنظله، علقم
فرهنگ فارسی عمید
(حُکِ)
حنکل. ناکس. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) ، کوتاه. (منتهی الارب). قصیر. (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء) ، درشت و سطبر. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(حَ کِ)
جمع واژۀ حنکل. (مهذب الاسماء). رجوع به حنکل شود
لغت نامه دهخدا
(حَ ظِ)
جمع واژۀ حنظب، ملخ نر و خبز دوک. (منتهی الارب). رجوع به حنظب شود
لغت نامه دهخدا
(حُ جِ)
کوتاه گرداندام. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(حُ بِ)
سطبر و استوار. (منتهی الارب) (اقرب الموارد).
- وتر حنابل، وتر ستبر و استوار. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(حَ ظَ)
ثمر گیاهی است بقدر خربوزۀ خرد در نهایت تلخی که آنرا خربوزۀ ابوجهل گویند و آنچه بر درخت منحصر بیکی باشد از جملۀ سموم قتاله است، بدان جهت که تمامی قوه سمیه درخت در آن مجتمع میشود. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). حنظله، یکی از آن. (از منتهی الارب). خربوزۀ تلخ و مستعمل زرد اوست. (منتهی الارب). هندوانۀ ابوجهل. قثاءالحمار. لوفا. (یادداشت مرحوم دهخدا). هندوانۀ تلخ. (تحفۀ حکیم مؤمن). کوسته. (یادداشت مرحوم دهخدا از تاج المصادر بیهقی). کبست. کبسته. (مفاتیح خوارزمی) :
نعمت و شدت او از پس یکدیگر
حنظلش با شکر و با گل خار آید.
ناصرخسرو.
بیرشوه تلخ و بیمزه چون زهر و حنظلند
با رشوه خوب و شیرین چون مغز و شکرند.
ناصرخسرو.
دو رخ چون جوز هندی ریشه ریشه
چو حنظل هر یکی زهری بشیشه.
نظامی.
اگر حنظل خوری از دست خوشخوی
به از شیرینی از دست ترش روی.
سعدی
لغت نامه دهخدا
(ذُلْ حَ ظِ)
نکره بن قیس بن منقذبن طریف الأسدی فارس شجاع لقب به لانه تقدم طلیعه فنزل عن فرسه و جعل یجنی الحنظل فادرکه العدو فمال فی متن فرسه و الحنظل فی ردنه و جعل یقاتلهم و الحنظل ینتثر من ردنه. قاله الصاغانی. (تاج العروس)
لغت نامه دهخدا
کبست گهت پر برف دشت و گاه پر مار - نبات او کبست و آب او قار بژند نه کرباس باشد به سان پرند - نه همرنگ گلنار باشد بژند (شاهنامه) از گیاهان تلخک پهبور شرنگ هندوانه ابو جهل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حنظل
تصویر حنظل
((حَ ظَ))
هندوانه ابوجهل، میوه ای است به شکل هندوانه، کوچکتر از نارنج با رنگی زرد و طمعی بسیار تلخ
فرهنگ فارسی معین
تلخک، هندوانه ابوجهل
فرهنگ واژه مترادف متضاد