دهی است از دهستان قصبۀ نصار بخش قصبۀ معمرۀ شهرستان آبادان. ناحیه ای است واقع در دشت، گرمسیر و مالاریائی است. دارای 250 تن سکنه می باشد. از شطالعرب و لوله کشی خسروآباد مشروب میشود. محصولاتش حنا، مختصری انگور و خرما. اهالی به غرس نخل، ماهیگیری، حصیربافی و گلاب گیری گذران می کنند. راه آن در تابستان اتومبیل رو است. ساکنین از طایفۀ نصار و سادات هستند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
دهی است از دهستان قصبۀ نصار بخش قصبۀ معمرۀ شهرستان آبادان. ناحیه ای است واقع در دشت، گرمسیر و مالاریائی است. دارای 250 تن سکنه می باشد. از شطالعرب و لوله کشی خسروآباد مشروب میشود. محصولاتش حنا، مختصری انگور و خرما. اهالی به غرس نخل، ماهیگیری، حصیربافی و گلاب گیری گذران می کنند. راه آن در تابستان اتومبیل رو است. ساکنین از طایفۀ نصار و سادات هستند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
ابن هلال العدوی، مکنی به ابی نصر. از علما و فقهاء بود. موسی بن اسماعیل گوید. از ابوهلال شنیدم که میگفت از قتاده شنیدم در مردم مصر از حمید داناتر نبود. وی در حکومت خالد بن عبدالله بر عراق وفات یافت. رجوع به صفهالصفوه ج 3 ص 184 شود یکی از شعرای عصر جهانگیرشاه از تیموریان هندوستان است. وی منظومه ای بعنوان عصمت نامه سروده است. وفات اوبه سال 1016 هجری قمری اتفاق افتاد. (قاموس الاعلام)
ابن هلال العدوی، مکنی به ابی نصر. از علما و فقهاء بود. موسی بن اسماعیل گوید. از ابوهلال شنیدم که میگفت از قتاده شنیدم در مردم مصر از حمید داناتر نبود. وی در حکومت خالد بن عبدالله بر عراق وفات یافت. رجوع به صفهالصفوه ج 3 ص 184 شود یکی از شعرای عصر جهانگیرشاه از تیموریان هندوستان است. وی منظومه ای بعنوان عصمت نامه سروده است. وفات اوبه سال 1016 هجری قمری اتفاق افتاد. (قاموس الاعلام)
مبالغت کردن. (تاج المصادر بیهقی). مبالغۀ حمد. (زوزنی). نیک ستودن. (دهار). نیک ستودن و پی درپی ستایش کردن. (غیاث اللغات) (آنندراج). نیک ستودن و پی درپی ستودن. (فرهنگ نظام) : از سخای تو زبان همه کس بر تو جاری به ثنا و تحمید. سوزنی. چو دولت بایدم، تحمید ذات مصطفی گویم که در دریوزه صوفی گرد اصحاب کرم گردد. سعدی. ، بسیار حمد گفتن خدا را. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). ثنا گفتن خدای را پیاپی. (اقرب الموارد) (قطر المحیط) : همیشه تا بسر خطبه ها بود تحمید همیشه تا زبر نامه ها بود عنوان. فرخی. ، الحمد للّه گفتن. (قطر المحیط)
مبالغت کردن. (تاج المصادر بیهقی). مبالغۀ حمد. (زوزنی). نیک ستودن. (دهار). نیک ستودن و پی درپی ستایش کردن. (غیاث اللغات) (آنندراج). نیک ستودن و پی درپی ستودن. (فرهنگ نظام) : از سخای تو زبان همه کس بر تو جاری به ثنا و تحمید. سوزنی. چو دولت بایدم، تحمید ذات مصطفی گویم که در دریوزه صوفی گرد اصحاب کرم گردد. سعدی. ، بسیار حمد گفتن خدا را. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). ثنا گفتن خدای را پیاپی. (اقرب الموارد) (قطر المحیط) : همیشه تا بسر خطبه ها بود تحمید همیشه تا زبر نامه ها بود عنوان. فرخی. ، الحمد للّه گفتن. (قطر المحیط)
بنت نعمان بن بشیر انصاری شاعر است. وی زن خالد بن مهاجربن خالد بن ولید بوده. خالد آنگاه که بسوی عبدالملک بدمشق بیامد، حمیده را بزنی بگرفت و او درباره وی بگفت: نکحت المدینی اذا جأنی فیالک من نکحه غاویه کهول دمشق و شبانها احب الینا من الجالیه. خالد در پاسخ وی اشعاری دارد. رجوع به الاغانی و معجم الادباء شود
بنت نعمان بن بشیر انصاری شاعر است. وی زن خالد بن مهاجربن خالد بن ولید بوده. خالد آنگاه که بسوی عبدالملک بدمشق بیامد، حمیده را بزنی بگرفت و او درباره وی بگفت: نکحت المدینی اذا جأنی فیالک من نکحه غاویه کهول دمشق و شبانها احب الینا من الجالیه. خالد در پاسخ وی اشعاری دارد. رجوع به الاغانی و معجم الادباء شود
مؤنث حمید. (اقرب الموارد) (منتهی الارب) : آنچنان آثار مرضیه و مساعی حمیده که در تقویم ابواب عدل... ابوالقاسم محمود راست. (کلیله و دمنه). او چند سال در ایالات آن بقعه، آثار حمیده و مساعی پسندیده تقدیم داشت. (ترجمه تاریخ یمینی). واجب آمد مرید طریقت، بوسیلت علم ضروری اخلاق حمیده حاصل کردن. (گلستان). - حمیده خصال، که دارای صفات پسندیده است: زهی حمیده خصالی که گاه فکر صواب ترا رسد که کنی دعوی جهانبانی. حافظ. رجوع به حمید شود
مؤنث حمید. (اقرب الموارد) (منتهی الارب) : آنچنان آثار مرضیه و مساعی حمیده که در تقویم ابواب عدل... ابوالقاسم محمود راست. (کلیله و دمنه). او چند سال در ایالات آن بقعه، آثار حمیده و مساعی پسندیده تقدیم داشت. (ترجمه تاریخ یمینی). واجب آمد مرید طریقت، بوسیلت علم ضروری اخلاق حمیده حاصل کردن. (گلستان). - حمیده خصال، که دارای صفات پسندیده است: زهی حمیده خصالی که گاه فکر صواب ترا رسد که کنی دعوی جهانبانی. حافظ. رجوع به حمید شود