- حمرات(حُ مُ)
جمع واژۀ حمار. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). رجوع به حمار شود
معنی حمرات - جستجوی لغت در جدول جو
- حمرات(حُمْ مَ)
جمع واژۀ حمره. (منتهی الارب). و آن مرغی است. رجوع به حمره شود
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
یکی از اعمال حج و آن اعمالی است که حاجیان در مکه انجام دهند حج اصغر، جمع عمرات عمر
مونث احمر: سرخ، گرمای سخت، زن سرخروی، سال سخت، خرک مونث احمر. سرخ رنگ. توضیح در فارسی توجهی بتانیث آن نکنند گوهر حمرا لاله حمرا، سال سخت، شدت حرارت گرمای زیاد
((حَ شَ))
فرهنگ فارسی معین
جمع حشره، رده بزرگی از بندپاییان که به واسطه داشتن شش پا از بندپاییان دیگر متمایزند، بدین جهت آن ها را شش پاییان نیز نامیده اند
((جَ مَ))
فرهنگ فارسی معین
جمع جمره، جمرات حج سه موضع است در منی و مکه که آن ها را جمره الاولی، جمره الوسطی و جمره العقبه گویند و حاجیان در آن ها باید جمره (سنگریز ه) بریزند
