جدول جو
جدول جو

معنی حلاجت - جستجوی لغت در جدول جو

حلاجت
پنبه زنی پنبه پاک کنی شغل حلاج
تصویری از حلاجت
تصویر حلاجت
فرهنگ لغت هوشیار
حلاجت
پیشۀ حلاج، پنبه پاک کنی، پنبه زنی، جدا کردن پنبه از پنبه دانه، فلخودن، فاخیدن، حلّاجی، فرخمیدن، بخیدن، فلخمیدن
تصویری از حلاجت
تصویر حلاجت
فرهنگ فارسی عمید

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از حلاوت
تصویر حلاوت
شیرین بودن، شیرینی. شیرین گردیدن، شیرین شدن
فرهنگ لغت هوشیار
روا کرد زناشویی بازن سه هله (مطلقه ثلثه) تا بتواند دگر باره به همسری شوی نخست در آید
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حلاقت
تصویر حلاقت
تانگویی سر تراشی مویتراشی سر تراشی شغل حلاق
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حلاجه
تصویر حلاجه
پنبه زنی فرخمش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حلاجی
تصویر حلاجی
شغل و عمل حلاج، پنبه زنی، جدا کردن پنبه از پنبه دانه، فرخمیدن، بخیدن، حلاجت، فاخیدن، فلخودن، فلخمیدن
کنایه از در امری یا مطلبی دقت و بررسی کردن و درست و نادرست را از هم جدا کردن
حلاجی کردن: کنایه از در امری یا مطلبی دقت و بررسی کردن و درست و نادرست را از هم جدا کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از حلاوت
تصویر حلاوت
((حَ وَ))
شیرین بودن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از حلاقت
تصویر حلاقت
((حِ قَ))
سر تراشی، شغل حلاق
فرهنگ فارسی معین
تصویری از حلاوت
تصویر حلاوت
دلچسب بودن، دلپذیر بودن، دلپذیری، خوشایندی، شیرین بودن، شیرینی
شیرین شدن
فرهنگ فارسی عمید
نیاز موست آیفت تلند تلنگ وایا، خواهش ضرورت دربایست احتیاج نیاز، امید آرزو قبله حاجتها، جمع حاجات حوائج (حوایج)
فرهنگ لغت هوشیار
الباد پنبه زن فرخمنده کسی که بوسیله دستگاهی مخصوص پنبه را از پنبه دانه جدا سازد پنبه زن نداف. پنبه زن، آنکه پنبه را از دانه جدا میکند، نداف
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حاجت
تصویر حاجت
نیازمندی، نیاز، آرزو، امید
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از حلاج
تصویر حلاج
کسی که با دستگاه مخصوص پنبه را از پنبه دانه جدا می کند، پنبه زن، آنکه پنبه را با کمان می زند تا از هم باز شود، الباد، پنبه وز، ندّاف، پنبه بز
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از حاجت
تصویر حاجت
((جَ))
ضرورت، نیاز، امید، آرزو، جمع حاجات، حوائج
فرهنگ فارسی معین
تصویری از حلاج
تصویر حلاج
((حَ لّ))
پنبه زن، نداف
فرهنگ فارسی معین