جدول جو
جدول جو

معنی حقل - جستجوی لغت در جدول جو

حقل
(حَ)
نام قریه ای است به اجا. (منتهی الارب) ، قریه ای است نزدیک ایله بفاصله شانزده میل از ایله بر ساحل دریا، وادی ای است پر گیاه سلیم را، نام ساحل تیماء. (منتهی الارب) ، مخلاف الحقل نام یکی از مخالیف یمن است. (منتهی الارب) (معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
حقل
(حَ)
ابن مالک. ملقب به ذوقنات. یکی از ملوک حمیراست. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
حقل
(حِ)
هودج، نوعی از بیماری شکم. آب تره در روده ها. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). حقال. حقیله
لغت نامه دهخدا
حقل
کشت، کشت سبز، کشت نو رسته، زمین آماده کشت کشتگاه کجاوه، شکم پیچ از بیماری های دامی
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(حَ)
منسوب به حقل که نزدیک ایله بر ساحل دریاست. (الانساب)
لغت نامه دهخدا
(حِ لَ)
آب صاف باقی در حوض. حقله، شیر باقی، خرمای تباه فروریخته از درخت. (منتهی الارب) ، آنچه کم باشد از مقدار قدح. (از منتهی الارب) (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(حِ لِ)
بدخوی گران روح. (از منتهی الارب). رجوع به مادۀ قبل شود
لغت نامه دهخدا
(حَ وی ی)
منسوب به حقلا بطنی از جمهر، منسوب به حقلاء ضیعه ای به نواحی حلب. (الانساب)
لغت نامه دهخدا
(حَ)
حقلا. نام قریه و ضیعه ای است به نواحی حلب، نام بطنی از جمهر. (الانساب)
لغت نامه دهخدا
(؟ مَنْ)
مریایه، قصبه ای است از دهستان چهاربلوک بخش سیمینه رود شهرستان همدان، در 6هزارگزی غرب همدان کنار راه همدان به کرمانشاه، در منطقۀ کوهستانی سردسیر واقع و دارای 4555 تن سکنه است. آبش از قنات و رود خانه وفرجین، محصولش غلات، حبوبات، لبنیات، صیفی، میوه جات، شغل مردمش زراعت و گله داری، و صنایع دستی زنان قالیچه و جاجیم بافی است. متجاوز از 200 باب دکان در این قصبه وجود دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
تصویری از حفل
تصویر حفل
جمع شدن مردم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اقل
تصویر اقل
کمتر و اندکتر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حشل
تصویر حشل
فرومایه کردن، واگشادن، رذل کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حسل
تصویر حسل
بچه سوسمار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حقر
تصویر حقر
خرد شماری خوار شمری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حکل
تصویر حکل
بی آوایان جاندارانی که آوایشان به گوش نمی رسد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حقه
تصویر حقه
مذاهب حقه، ثابت، راست
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حقو
تصویر حقو
تهیگاه، کرانه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حقن
تصویر حقن
حقنه کردن، اماله کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حبل
تصویر حبل
ریسمان، طناب، بند سختی، دانشمند، زیرک سختی، دانشمند، زیرک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حزقل
تصویر حزقل
تنگخوی، نام پیامبری است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ثقل
تصویر ثقل
گران شدن، آبستنی زن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حذل
تصویر حذل
اصل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حتل
تصویر حتل
عطا، بلایه از هر چیزی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حجل
تصویر حجل
کبک نر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حاقل
تصویر حاقل
پابرهنه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حال
تصویر حال
کیفیت، چگونگی، وضع، گونه، شکل، جهت، حالت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بقل
تصویر بقل
ظاهر شدن، رویانیدن زمین گیاه را، سبز شدن شوره گیاه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حقد
تصویر حقد
غضب ثابت، کینه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اقل
تصویر اقل
کمتر
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از حال
تصویر حال
کنون، اکنون، اینگاه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از حقه
تصویر حقه
نیرنگ، ترفند، فریب
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از حلق
تصویر حلق
گلو
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از حمل
تصویر حمل
ترابردن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از ثقل
تصویر ثقل
گرانی
فرهنگ واژه فارسی سره