دهی است از دهستان جراحی بخش شادگان شهرستان خرمشهر در 52 هزارگزی شمال خاوری شادگان، کنار راه فرعی اتومبیل رو خلف آباد به شادگان و کنار شمالی رود خانه جراحی. دشت و گرمسیر و مالاریائی است. 100 تن سکنۀ شیعۀ فارس و عرب دارد. آب آن از رود خانه جراحی و محصول آنجا غلات و شغل اهالی زراعت و حشم داری است. ساکنین از طایفۀ آل ابوشوکه هستند. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6)
دهی است از دهستان جراحی بخش شادگان شهرستان خرمشهر در 52 هزارگزی شمال خاوری شادگان، کنار راه فرعی اتومبیل رو خلف آباد به شادگان و کنار شمالی رود خانه جراحی. دشت و گرمسیر و مالاریائی است. 100 تن سکنۀ شیعۀ فارس و عرب دارد. آب آن از رود خانه جراحی و محصول آنجا غلات و شغل اهالی زراعت و حشم داری است. ساکنین از طایفۀ آل ابوشوکه هستند. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6)
در اصطلاح عرفا، خارج شدن از بندگی کائنات و قطع تمام علاقات با غیر واجب میباشد، و آن دو درجه دارد: حریت عامه که آزادی ازقید شهوات باشد. و حریت خاصه که آزادی از رقیت آداب و رسوم است چه در این مرتبه انسان در تجلی نورالانوار منحل شده و به محاق میرود. (از تعریفات جرجانی)
در اصطلاح عرفا، خارج شدن از بندگی کائنات و قطع تمام علاقات با غیر واجب میباشد، و آن دو درجه دارد: حریت عامه که آزادی ازقید شهوات باشد. و حریت خاصه که آزادی از رقیت آداب و رسوم است چه در این مرتبه انسان در تجلی نورالانوار منحل شده و به محاق میرود. (از تعریفات جرجانی)
دهی است از دهستان در بقاضی بخش حومه شهرستان نیشابور. ناحیه ای است در سه هزارگزی جنوب خاوری نیشابور. واقع در جلگه با آب و هوای معتدل و دارای 213 تن سکنه است. از قنات مشروب میشود. محصولاتش غلات و اهالی به کشاورزی گذران میکنند. راه آن ارابه رو است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9)
دهی است از دهستان در بقاضی بخش حومه شهرستان نیشابور. ناحیه ای است در سه هزارگزی جنوب خاوری نیشابور. واقع در جلگه با آب و هوای معتدل و دارای 213 تن سکنه است. از قنات مشروب میشود. محصولاتش غلات و اهالی به کشاورزی گذران میکنند. راه آن ارابه رو است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9)
افعی کاسته تن از کلان سالی که بجز سر و جان و زهر در وی هیچ نمانده باشد. (منتهی الارب). آن مار که از بسیاری زهر و پیری نقصان گرفته بود. (مهذب الاسماء). مار پیر پرخطر
افعی کاسته تن از کلان سالی که بجز سر و جان و زهر در وی هیچ نمانده باشد. (منتهی الارب). آن مار که از بسیاری زهر و پیری نقصان گرفته بود. (مهذب الاسماء). مار پیر پرخطر
نام دسته ای ازقراولان خاصۀ دولت عباسی در عهدالراضی باﷲ است. در این زمان دو دسته از قراولان خاصه بنام حجریه و ساجیهدائماً در کارها مداخله میکردند. رؤسای آنان اتباع خویش را وسیلۀ اجرای مقاصد متنفذین میساختند و خلیفه هیچ نوع قدرت بر ایشان نداشت. رجوع به تجارب الامم ج 1 صص 214- 243- 264- 312- 324- 336- 358- 375- 377- 414- 419- 448- 453- 489- 499- 503- 509 تا 512- 514- 516- 517- 521- 525- 529- 533- 541- 542- 552- 555 تا 557 و خاندان نوبختی ص 205 و 207 و رجوع به دزی ج 1 ص 252- 253 شود
نام دسته ای ازقراولان خاصۀ دولت عباسی در عهدالراضی باﷲ است. در این زمان دو دسته از قراولان خاصه بنام حجریه و ساجیهدائماً در کارها مداخله میکردند. رؤسای آنان اتباع خویش را وسیلۀ اجرای مقاصد متنفذین میساختند و خلیفه هیچ نوع قدرت بر ایشان نداشت. رجوع به تجارب الامم ج 1 صص 214- 243- 264- 312- 324- 336- 358- 375- 377- 414- 419- 448- 453- 489- 499- 503- 509 تا 512- 514- 516- 517- 521- 525- 529- 533- 541- 542- 552- 555 تا 557 و خاندان نوبختی ص 205 و 207 و رجوع به دزی ج 1 ص 252- 253 شود
قضائی در سنجاق تعز از ولایت یمن در جنوب تعز که از طرف غرب محدود است به تعز و از شمال به عدین واب و از شرق بقضای قعطبه و از جنوب به عدن و اراضی غیر مضبوطه و او را با ناحیۀ قبیطه صدوهشت قریه است و اراضی آن مرتفع و حاصل خیز است، (قاموس الاعلام ترکی)
قضائی در سنجاق تعز از ولایت یمن در جنوب تعز که از طرف غرب محدود است به تعز و از شمال به عدین واب و از شرق بقضای قعطبه و از جنوب به عدن و اراضی غیر مضبوطه و او را با ناحیۀ قبیطه صدوهشت قریه است و اراضی آن مرتفع و حاصل خیز است، (قاموس الاعلام ترکی)
فرقه ای از متصوفه. (اقرب الموارد). گروهی از متصوفۀ مبطله باشند. و مذهب ایشان مثل مذهب حالیه است. الا آنکه میگویند حوران بهشتی در بیهوشی نزد ما می آیند و با ایشان صحبت واقع میشود. و چون بهوش می آیند غسل میکنند. کذا فی توضیح المذاهب. (کشاف اصطلاحات الفنون)
فرقه ای از متصوفه. (اقرب الموارد). گروهی از متصوفۀ مبطله باشند. و مذهب ایشان مثل مذهب حالیه است. الا آنکه میگویند حوران بهشتی در بیهوشی نزد ما می آیند و با ایشان صحبت واقع میشود. و چون بهوش می آیند غسل میکنند. کذا فی توضیح المذاهب. (کشاف اصطلاحات الفنون)
چوب دستی و عصا، چوبهای سوراخ دار که در آن سرستون خانه را گذارند. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) ، چوب بادبان کشتی که در پهنای بالای آن باشد. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد) ، چوب بالای هودج، فراهم آمدنگاه خاک موران. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء)
چوب دستی و عصا، چوبهای سوراخ دار که در آن سرستون خانه را گذارند. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) ، چوب بادبان کشتی که در پهنای بالای آن باشد. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد) ، چوب بالای هودج، فراهم آمدنگاه خاک موران. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء)