جدول جو
جدول جو

معنی حضر - جستجوی لغت در جدول جو

حضر
درگاه، نزدیک، حضور
تصویری از حضر
تصویر حضر
فرهنگ لغت هوشیار
حضر
شهر، مقابل سفر، اقامت و حضور در شهر
تصویری از حضر
تصویر حضر
فرهنگ فارسی عمید
حضر
((حَ ضَ))
جای حضور، منزل، شهر
تصویری از حضر
تصویر حضر
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از حضری
تصویر حضری
ساکن شهر، شهر نشین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حضره
تصویر حضره
بزم آرایی، کناره، آواز خوانی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حضرت
تصویر حضرت
حضور، غیاب، بحضور، در حضور، غیبت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حضری
تصویر حضری
کسی که در شهر زندگی می کند، شهرنشین
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از حضرت
تصویر حضرت
عنوانی احترام آمیز که پیش از نام شخص بزرگ گفته یا نوشته می شود، نزدیکی، قرب، پیشگاه، حضور، پایتخت
حضرت سبحان: خداوند پاک و منزه از هر عیب و نقص
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از حضری
تصویر حضری
((حَ ضَ))
شهرنشین
فرهنگ فارسی معین
تصویری از حضرت
تصویر حضرت
((حَ رَ))
قرب، حضور، آستانه درگاه، کلمه ای است که برای احترام پیش از نام قدیسان و بزرگان می آید
حضرت عباسی: به حضرت عباس قسم، به صورت راست و درست
فرهنگ فارسی معین
تصویری از محضر
تصویر محضر
پیشگاه، دفترخانه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از تحضر
تصویر تحضر
حاضر شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تحضر
تصویر تحضر
حاضر شدن، آماده شدن، حضور یافتن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از محضر
تصویر محضر
جای حضور، کنایه از درگاه، جای نوشتن اسناد و احکام، دفتر ثبت اسناد، دفترخانه، سجل، فتوا نامه، گواهی نامه
محضر نوشتن: گواهی نوشتن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از محضر
تصویر محضر
حضور، وقت حاضر آمدن، پیشگاه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تحضر
تصویر تحضر
((تَ حَ ضُّ))
حاضر کردن، حاضر شدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از محضر
تصویر محضر
محل حضور، دفتر ثبت اسناد، جمع محاضر
فرهنگ فارسی معین
درگاه فرگاه پیشگاه، شخید تیمسار واژه شت که در برهان آمده از ریشه هندی است، نزدیکی، پایتخت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حضرمی
تصویر حضرمی
منسوب به حضرموت از مردم حضر موت
فرهنگ لغت هوشیار
منسوب به حضرت غالبا در مورد استناد بایمه و امامزادگان استعمال شود: خرازی حضرتی صحن حضرتی (در مشاهد متبرکه که مانند مشهد قم حضرت عبد العظیم)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حضرت عبدالعظیم
تصویر حضرت عبدالعظیم
شهر ری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حضرات
تصویر حضرات
آقایان، مخدومان، بزرگان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حضرت سبحان
تصویر حضرت سبحان
خداوند پاک و منزه از هر عیب و نقص
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از حضرتی
تصویر حضرتی
درباری، منسوب به دربار
فرهنگ فارسی معین
تصویری از حضرت عباسی
تصویر حضرت عباسی
به حضرت عباس قسم، به صورت راست و درست
فرهنگ فارسی معین
تصویری از حضرات
تصویر حضرات
((حَ ضَ))
جمع حضرت، اشخاص حاضر و موجود، برای تعظیم کسان استعمال می شود
فرهنگ فارسی معین
تصویری از خضر
تصویر خضر
(پسرانه)
نام یکی از پیامبرآنکه طبق روایات چون به آب حیات دست یافت و از آن نوشید عمرجاویدان پیدا کرد
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از حور
تصویر حور
(دخترانه)
زن زیبای بهشتی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از حضور
تصویر حضور
آمادگی، بودن، رودررویی، پیشگاه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از حاضر
تصویر حاضر
آماده، باشنده، پیدا
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از مضر
تصویر مضر
آسیب رسان، زیان آور
فرهنگ واژه فارسی سره
گرمی گرم تبسا سوزنده سوزان گرم مقابل بارد: دوای حار. یا حار رطب. گرم تر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حرض
تصویر حرض
فساد و تباهی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حاضر
تصویر حاضر
شاهد، حضور دارنده، باشنده، مقابل غائب
فرهنگ لغت هوشیار
بازداشتن، منع کردن، کسی را از تصرف در اموال خود از طرف قاضی یا دادگاه کنار، دامان، آغوش پناه کنار، دامان، آغوش پناه
فرهنگ لغت هوشیار