جدول جو
جدول جو

معنی حصل - جستجوی لغت در جدول جو

حصل(حَ / حَ صَ)
غورۀ خرمای سخت ناشده یا غورۀ سخت، گرد و شکوفۀ زرد خرما. (منتهی الارب) ، تلخ دانه و مانند آن که از گندم برآید چون پاک کنند، دان مرغ. ته غربالی، گندم و جو باقی ماندۀ در خرمن بعد بباد دادن
لغت نامه دهخدا
حصل(تَ غُ)
درد کردن شکم ستور از خوردن خاک و یا سنگریزه که در گیاه بود، سنگ ریزه واقع شدن در انثیین کودک. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
حصل(حَ صَ)
رجوع به ماحصل شود
لغت نامه دهخدا
حصل
باز مانده، تلخدانه، غوره خرما گرد خرما شکوفه خرما
تصویری از حصل
تصویر حصل
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از حاصل
تصویر حاصل
(دخترانه و پسرانه)
نتیجه، محصول کشاورزی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از حصیل
تصویر حصیل
(پسرانه)
نام گیاهی است
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از تحصل
تصویر تحصل
حاصل شدن، گرد آمدن، ثابت و برقرار شدن
فرهنگ فارسی عمید
(بَ صَ)
سطبر بسیارگوشت. (آنندراج) (منتهی الارب) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(حَ صَ لَ)
یکی حصل، یعنی یک غورۀ خرما یا یک شکوفۀ زرد خرما. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(حِ لِ)
خاک. (منتهی الارب) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(حِ لِ)
خاک. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(اِ)
گردآمدن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج). تجمع چیزی. (اقرب الموارد) (قطر المحیط) ، ثابت گردیدن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). ثابت شدن چیزی. (اقرب الموارد) (قطر المحیط) ، تحصل از مسأله ای، رهایی جسته شدن از آن: تحصل من المسئله کذا، استخلص. (اقرب الموارد) (قطر المحیط)
لغت نامه دهخدا
تصویری از حسل
تصویر حسل
بچه سوسمار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حذل
تصویر حذل
اصل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حبل
تصویر حبل
ریسمان، طناب، بند سختی، دانشمند، زیرک سختی، دانشمند، زیرک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حشل
تصویر حشل
فرومایه کردن، واگشادن، رذل کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حفل
تصویر حفل
جمع شدن مردم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حجل
تصویر حجل
کبک نر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حکل
تصویر حکل
بی آوایان جاندارانی که آوایشان به گوش نمی رسد
فرهنگ لغت هوشیار
کشت، کشت سبز، کشت نو رسته، زمین آماده کشت کشتگاه کجاوه، شکم پیچ از بیماری های دامی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حصا
تصویر حصا
سنگ ریزه ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حتل
تصویر حتل
عطا، بلایه از هر چیزی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حمل
تصویر حمل
باردار شدن زن، حامله شدن، آبستنی، احتمال
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حاصل
تصویر حاصل
بدست آمده، تنیجه، بار، ثمر، میوه، محصول
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حال
تصویر حال
کیفیت، چگونگی، وضع، گونه، شکل، جهت، حالت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آصل
تصویر آصل
جمع اصل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بصل
تصویر بصل
پیاز
فرهنگ لغت هوشیار
فراهم بودن در دسترس بودن، ایستا گشت (ثابت گشتن) حاصل بودن بدست بودن بحصول پیوستن، گرد آمدن، ثابت گردیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تحصل
تصویر تحصل
((تَ حَ صُّ))
حاصل بودن، به حصول پیوستن، گرد آمدن، ثابت گردیدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اصل
تصویر اصل
آغازه، بن، ریشه، بیخ، بنیان
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از فصل
تصویر فصل
آوام، فرگرد، گسست، موسم، ورشیم
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از حال
تصویر حال
کنون، اکنون، اینگاه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از حمل
تصویر حمل
ترابردن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از حاصل
تصویر حاصل
دستامد، ساخته، دستاورد، سازه، دستاور
فرهنگ واژه فارسی سره
حوصله
فرهنگ گویش مازندرانی