جدول جو
جدول جو

معنی تحصل

تحصل((تَ حَ صُّ))
حاصل بودن، به حصول پیوستن، گرد آمدن، ثابت گردیدن
تصویری از تحصل
تصویر تحصل
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با تحصل

تحصل

تحصل
فراهم بودن در دسترس بودن، ایستا گشت (ثابت گشتن) حاصل بودن بدست بودن بحصول پیوستن، گرد آمدن، ثابت گردیدن
فرهنگ لغت هوشیار

تحصل

تحصل
گردآمدن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج). تجمع چیزی. (اقرب الموارد) (قطر المحیط) ، ثابت گردیدن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). ثابت شدن چیزی. (اقرب الموارد) (قطر المحیط) ، تحصل از مسأله ای، رهایی جُسته شدن از آن: تحصل من المسئله کذا، اُستخلص. (اقرب الموارد) (قطر المحیط)
لغت نامه دهخدا