کفش. (ذیل قوامیس دزی). کفش ساغری. (دزی) ، گلۀ گوسفند. (دزی) ، گلۀ اشتر از ده تا چهل. (مهذب الاسماء). گلۀشتران مابین بیست عدد تا سی یا پنجاه یا چهل یا مابین ده تا چهل یا مابین ده تا چهارده پانزده. (منتهی الارب) ، پاره ای از ابر. (منتهی الارب)
کفش. (ذیل قوامیس دزی). کفش ساغری. (دزی) ، گلۀ گوسفند. (دزی) ، گلۀ اشتر از ده تا چهل. (مهذب الاسماء). گلۀشتران مابین بیست عدد تا سی یا پنجاه یا چهل یا مابین ده تا چهل یا مابین ده تا چهارده پانزده. (منتهی الارب) ، پاره ای از ابر. (منتهی الارب)
ماده شتری که سر پستان وی را ببرند تا سوراخ پستان بند گردد و شیر آن خشک شود، و گاه پستان آن را به سببی داغ کنند و بدان جهت شیر وی منقطع گردد و انقطاع شیر باعث قوت است. (از منتهی الارب) (از ناظم الاطباء)
ماده شتری که سر پستان وی را ببرند تا سوراخ پستان بند گردد و شیر آن خشک شود، و گاه پستان آن را به سببی داغ کنند و بدان جهت شیر وی منقطع گردد و انقطاع شیر باعث قوت است. (از منتهی الارب) (از ناظم الاطباء)
دهی است از دهستان گلاشکرد بخش کهنوج شهرستان جیرفت. ناحیه ای است کوهستانی گرمسیری. دارای 150 تن سکنه میباشد. از رودخانه مشروب میشود. محصولاتش غلات و خرما. اهالی به کشاورزی گذران میکنند. راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
دهی است از دهستان گلاشکرد بخش کهنوج شهرستان جیرفت. ناحیه ای است کوهستانی گرمسیری. دارای 150 تن سکنه میباشد. از رودخانه مشروب میشود. محصولاتش غلات و خرما. اهالی به کشاورزی گذران میکنند. راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)