جدول جو
جدول جو

معنی حصرم

حصرم
غوره، دانه های ترش و نارس انگور که هنوز نرسیده و شیرین نشده باشد
تصویری از حصرم
تصویر حصرم
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با حصرم

حصرم

حصرم
غوره ساییده، خرمای خام خرمای نارس، انگور نارس غوره کنشتو غوره انگور انگور نارس
فرهنگ لغت هوشیار

تصرم

تصرم
چابکی کردن، پایداری و بردباری کردن، بریده شدن، گذشتن، به سر آمدن
تصرم
فرهنگ فارسی عمید

اصرم

اصرم
مرد محتاج بسیارعیال. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). مُصْرِم. فقیربسیارعیال. (تاج العروس). فقیر بدحال بسیارعیال. (قطر المحیط) (اقرب الموارد) ، اصطباب آب، نوشیدن باقی ماندۀ آنرا. (از اقرب الموارد). تصابب. (اقرب الموارد). و رجوع به تصابب شود. و در تاج آمده است: گویند: صببت لفلان ماءً فی القدح لیشربه و اصطببت لنفسی ماءً من القربه لأشربه. (از اقرب الموارد) ، اصطباب و تصابب زندگی، گذراندن بقیۀ آنرا. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا

اصرم

اصرم
رجوع به اسرم در همین لغت نامه و فهرست ترجمه سفرنامۀ مازندران و استراباد رابینو شود، اعتماد از معمودیت یا غسل تعمید. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا

اصرم

اصرم
چنانکه در داستانهای مربوط به دیدار حضرت موسی (ع) و خضر آورده اند صریم و اصرم نام دو یتیم بوده است که خضر (ع) هنگامی که در بیرون دیهی به عمارت دیواری پرداخت علت آنرا به موسی (ع) چنین بازگفت: سبب عمارت دیوار آن بود که زیر آن گنجی بود که ازآن ِ دو یتیم بود نام آن دو یتیم یکی صریم و یکی اصرم بوده. (از تاریخ گزیده ص 48) ، چراغ افروختن. افروختن. (منتهی الارب) (قطر المحیط) (آنندراج) (ناظم الاطباء). گویند: الشمع مما یصطبح به. (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا