جدول جو
جدول جو

معنی حزمت - جستجوی لغت در جدول جو

حزمت
(حُ مَ)
رجوع به حزمه شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از حشمت
تصویر حشمت
(دخترانه و پسرانه)
بزرگی و احترام ناشی از قدرت وثروت، شرم، حیا
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از حرمت
تصویر حرمت
(دخترانه)
احترام
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از حکمت
تصویر حکمت
(پسرانه)
فلسفه به ویژه فلسفه اسلامی، خردمندی، فرزانگی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از حکمت
تصویر حکمت
فلسفه، دلیل، علت، خرد، فرزانگی، نصیحت
حکمت اشراق: در فلسفه نوعی فلسفۀ عرفانی که اساس آن وصول به حقایق از طریق کشف و شهود می باشد
حکمت عملی: در فلسفه آگاهی های مربوط به امور و روابط انسانی مانند سیاست مدن، تدبیر منزل و تهذیب اخلاق
حکمت مشاء: در فلسفه شاخه ای از فلسفه که اساس آن وصول به حقایق از طریق استدلال و عقل می باشد
حکمت نظری: در فلسفه آگاهی های مربوط به اشیا و موجوداتی که در دسترس انسان نیست مانند فلسفه، الهیات، ریاضیات و طبیعیات
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از حرمت
تصویر حرمت
احترام، عزّت، حرام بودن، احترام و فروتنی در برابر اوامر و نواهی الهی، انجام دادن امور حرام
حرمت داشتن: احترام داشتن، ارجمند داشتن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از زحمت
تصویر زحمت
رنج و آزردگی، به هم فشار آوردن و یکدیگر را در فشار گذاشتن، انبوهی کردن، زحام، انبوهی
زحمت دادن: باعث زحمت شدن، رنج و آزار دادن، اذیت کردن
زحمت کشیدن: رنج کشیدن، رنج بردن، تحمل رنج و مشقت کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از حزمه
تصویر حزمه
مقداری از هر چیز مانند دستۀ گل، کاغذ و بستۀ هیزم
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از حشمت
تصویر حشمت
بزرگی، بزرگواری، شرم، حیا، غضب
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از حزمه
تصویر حزمه
دسته، بند هیزم و کاغذ و علف و جز آن، توپ، تخت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حزامت
تصویر حزامت
هوشش هوشمندی، دور اندیشی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حشمت
تصویر حشمت
شرم، حیا، بزرگی، منزلت، قدر، اعتبار، شکوه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حکمت
تصویر حکمت
دانش، دانائی، علم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تزمت
تصویر تزمت
آهسته شدن و وقار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حرمت
تصویر حرمت
نا مباحی، نا شایستگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زحمت
تصویر زحمت
انبوهی کردن، رنج و آزردگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حزمر
تصویر حزمر
شاه، ملک، پادشاه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حرمت
تصویر حرمت
((حُ مَ))
آبرو، عزت، آن چه که محترم داشتن و نگه داشتن آن واجب باشد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از زحمت
تصویر زحمت
((زَ مَ))
انبوه کردن، ازدحام، رنج و آزردگی، بیماری، در فارسی، دردسر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از حشمت
تصویر حشمت
((حِ مَ))
عظمت، شکوه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از حکمت
تصویر حکمت
((حِ مَ))
علم، دانش، راستی، درستی، کلام موافق حق
فرهنگ فارسی معین
تصویری از حکمت
تصویر حکمت
فرزان، فرزانش، فرزانگی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از حرمت
تصویر حرمت
آزرم، آبرو، ارزش، ارج
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از زحمت
تصویر زحمت
دردسر، رنج، رنجه، رنجش، سختی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از حرمت
تصویر حرمت
Inviolacy
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از حرمت
تصویر حرمت
inviolabilité
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از حرمت
تصویر حرمت
неприкосновенность
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از حرمت
تصویر حرمت
Unverletzlichkeit
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از حرمت
تصویر حرمت
недоторканість
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از حرمت
تصویر حرمت
nienaruszalność
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از حرمت
تصویر حرمت
不可侵犯
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از حرمت
تصویر حرمت
inviolabilidade
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از حرمت
تصویر حرمت
inviolabilità
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از حرمت
تصویر حرمت
inviolabilidad
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از حرمت
تصویر حرمت
onaantastbaarheid
دیکشنری فارسی به هلندی