جدول جو
جدول جو

معنی حزازات - جستجوی لغت در جدول جو

حزازات
(حَ)
جمع واژۀ حزازه. سوزشهای دل
لغت نامه دهخدا
حزازات
سوزشهای دل
تصویری از حزازات
تصویر حزازات
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از مفازات
تصویر مفازات
مفازه ها، بیابانهای بی آب و علف، جمع واژۀ مفازه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از زحافات
تصویر زحافات
زحاف ها، در عروض تغییرات در اصول افاعیل عروضی با افزودن یا کاستن یک یا چند حرف، جمع واژۀ زحاف
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مجازات
تصویر مجازات
جزا دادن، پاداش دادن، کیفر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از موازات
تصویر موازات
مقابل شدن، رو به رو شدن، برابر بودن
فرهنگ فارسی عمید
(حَ زَ)
رجوع به حزازه شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از موازات
تصویر موازات
روبرو شدن مقابل شدن، روبارویی مقابله
فرهنگ لغت هوشیار
جمع مزار، مستیگاهان گور ها و مسیتنامه نوشته ای که پیرامون مسیتگاهان و گور ها فراهم آید جمع مزار: زیارتگاهها: واضعاف آن بر عمارت مساجد و معابد و اربطه و مدارس و قناطر ومصانع و مزارات متبرک و بقاع خیر صرف کرده است، قبرها آرامگاهها، کتابی که از زیارتگاهها و قبرها بحث کند: مزارات تبریز مزارات شیراز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مزانات
تصویر مزانات
جهمرزی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مخازات
تصویر مخازات
بذلت افکندن، رسوا کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مجازات
تصویر مجازات
جزا و پاداش نیکی و یا بدی دادن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مفازات
تصویر مفازات
جمع مفازه، زهایشگاهان، پیروزیگاهان، میر گاهان، کویر ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حکاکات
تصویر حکاکات
خار خار، وسوسه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حزیزان
تصویر حزیزان
نام ماهی رومی برابر با ماه ششم سال خورشیدی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جهازات
تصویر جهازات
جمع جهاز کشتی ها سفینه ها
فرهنگ لغت هوشیار
خزندگان تغییری که به اجزای سالم اصلی داده باشند تا اجزای فرعی غیر سالم از آن منشعب شود. آن جزو را که از تغییر حاصل شده مزاحف گویند جمع زحافات
فرهنگ لغت هوشیار
جمع حیازت. گردآوردنها جمع آوریها، مراتع اختصاصی که در بعضی نواحی (مانند کرج و نهاوند) بچراندن گله های خلیفه اختصاص داشت، جمع حیازه، گرد آمده ها، به دست آمده ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حکایات
تصویر حکایات
نقلها، روایتها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مجازات
تصویر مجازات
((مُ))
جزا دادن، پاداش دادن، کیفر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مخازات
تصویر مخازات
((مُ))
به ذلت افکندن، رسوا کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از موازات
تصویر موازات
((مُ))
برابری، برابر بودن، روبرو شدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مجازات
تصویر مجازات
سزا، شکنجه، پادافره
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از مجازات
تصویر مجازات
Penalization, Punishment, Retribution
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از مجازات
تصویر مجازات
pénalisation, punition, (FR) rétribution
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از مجازات
تصویر مجازات
penalización, castigo, (ES) retribución
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از مجازات
تصویر مجازات
दंड , सजा , प्रतिशोध
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از مجازات
تصویر مجازات
penalizzazione, punizione, (IT) retribuzione
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از مجازات
تصویر مجازات
penalização, punição, (PT) retribuição
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از مجازات
تصویر مجازات
bestraffing, straf, (NL) wraak
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از مجازات
تصویر مجازات
покарання , відплата
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از مجازات
تصویر مجازات
наказание , возмездие
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از مجازات
تصویر مجازات
kara, (PL) zemsta
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از مجازات
تصویر مجازات
Bestrafung, (DE) Vergeltung
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از مجازات
تصویر مجازات
শাস্তি , প্রতিশোধ
دیکشنری فارسی به بنگالی