- حروریه
- خوارج، گروهی که در جنگ صفّین از بیعت علی بن ابی طالب خارج شدند و معتقد بودند مرتکب معاصی کبیره، کافر است و خروج بر امام ظالم را واجب می دانستند، کافران
معنی حروریه - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
واتگرایان پیروان فضل الله سبزواری همروزگار تیموریان که باورهایی درباره وات ها و چم هروات دارد
مونث ضروری: آچار بایسته درواژ مونث ضروری. یا ضروریه مطلقه. قضیه موجهه که در آن حکم شود به ضرورت نسبت ثبوتیه یا سلبیه بین موضوع و محمول مادام که ذات موضوع موجود است
مروریه در فارسی: کاهوی تلخ کاسنی دشتی یکی از گونه های کاسنی که آنرا کاهوی تلخ نیز گویند خندریلی خس بری
فرقه ای مذهبی که برای حروف و حساب جمّل تاثیر و ارزش بسیار قائل بوده و معنی های شگفت انگیز برای آیه های قرآن و سخنان پیغمبر اسلام بیان می کردند
آزادگان گروهی از رویگردانان (خوارج) که از پشتیبانی علی ع سر پیچیدند
ناسفتگی دست ناحوردگی، پیشبودگی
تربیت شده
چای تازی
مادینه تحریری گروه نویسندگان: (هیئت تحریریه در زبان فارسی گویان) مونث تحریری (منسوب به تحریر)، یا هیئت تحریریه. هیئت نویسندگان یک روزنامه یک مجله و مانند آن
پرورده
پرورش یافته تربیت یافته مربی، جمع پروردگان، در عسل یا شکر یا شیر یا سرکه و جز آن آغاز زده بشکر پخته و آغشته مربی با عسل و شکر سخت بقوام آمده نزدیک بخشکی: زنجبیل پرورده، مصطنع گیرنده احسان و انعام، پخته سخته نیک اندیشیده، پرواری شده. یا پرورده مرغ. زال زر پدر رستم: (چو پرورده مرغ باشد بکوه فکنده بدر از میان گروه) (فردوسی) یا دست پرورده. یا گیلاس پرورده. گیلاسی که با جنس بهتر پیوند شده باشد: گیلاس پرورده دارم (گیلاس فروشها گویند) یا نمک پرورده
لاتینی تازی گشته کاسنه کاسنی تلخ انگوپا (گویش گیلکی)
پروریده، پرورش یافته، پرورش داده شده، تربیت شده
گیاهی است از تیره گل میمون که پایاست و به طور خودرو در مزارع می روید و دارای دانه های ریز شبیه بارزن و سیاه رنگ است و آن در تداوی به عنوان قابض و مسکن به کار می رفته است اخینوس اخیروس ارینوس
از ریشه پارسی فروسه بنگرید به فروسه و دلیری
جمع محرور در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
مونث محرور
درآیه حق دخول در جایی (انجمن مدرسه و غیره) حق الورود
((تَ یِّ))
فرهنگ فارسی معین
مؤنث تحریری، منسوب به تحریر
هیئت تحریریه: هیئت نویسندگان یک روزنامه، یک مجله و مانند آن
هیئت تحریریه: هیئت نویسندگان یک روزنامه، یک مجله و مانند آن
فرقهای از متصوفه که عقیده دارند خداوند در بعضی از اشیا و در مرشد حلول می کند، کسانی که معتقد به حلول روح خدا در آدم و سپس در پیغمبران دیگر هستند
بعضی از غلاه شیعه که قائل به حلول روح خداوند در علی ابن ابیطالب شده اند
پیروان حسینبن منصور حلاج که می گفتند خدا در اشیا حلول کرده، حلاجیان
اکثر عرفا و علمای اسلام این عقیده را رد کرده و آن را کفر و گمراهی خوانده اند
بعضی از غلاه شیعه که قائل به حلول روح خداوند در علی ابن ابیطالب شده اند
پیروان حسینبن منصور حلاج که می گفتند خدا در اشیا حلول کرده، حلاجیان
اکثر عرفا و علمای اسلام این عقیده را رد کرده و آن را کفر و گمراهی خوانده اند
بایسته
آقایی
گشتی شبگرد
چرخه کهربایی
واحد پول پاکستان و هندوستان
باز گفت باز گفتن، آبکشیدن آب بردن
مجموعه کیفیات نفسانی و حالات روانی یک فرد
مونث رومی زن اهل روم