جدول جو
جدول جو

معنی حروری - جستجوی لغت در جدول جو

حروری
آزادگان گروهی از رویگردانان (خوارج) که از پشتیبانی علی ع سر پیچیدند
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از حروریه
تصویر حروریه
خوارج، گروهی که در جنگ صفّین از بیعت علی بن ابی طالب خارج شدند و معتقد بودند مرتکب معاصی کبیره، کافر است و خروج بر امام ظالم را واجب می دانستند، کافران
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ضروری
تصویر ضروری
بایسته
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از سروری
تصویر سروری
آقایی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از حرورت
تصویر حرورت
آزادی، آزاد مردی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حریری
تصویر حریری
پرندی، پرند باف، پرند فروش حریر باف ابریشم تاب، حریر فروش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حرونی
تصویر حرونی
سرکشی توسنی سرکشی سرپیچی توسنی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حروفی
تصویر حروفی
منسوب به حروف شناسنده حروف
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سروری
تصویر سروری
ریاست پیشوایی سرپرستی، پادشاهی سلطنت، تفوق
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سروری
تصویر سروری
ریاست، حکمرانی، بزرگی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ضروری
تصویر ضروری
واجب، لازم، آنچه مورد لزوم و احتیاج باشد، کاری که انسان ناگزیر از انجام دادن آن باشد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ضروری
تصویر ضروری
ناچار، ناگزیر، بایسته
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ضروری
تصویر ضروری
((ضَ))
منسوب به ضرورت، بایسته، لازم
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ضروری
تصویر ضروری
Indispensable, Necessary
دیکشنری فارسی به انگلیسی
незаменимый , необходимый
دیکشنری فارسی به روسی
unverzichtbar, notwendig
دیکشنری فارسی به آلمانی
niezastąpiony, konieczny
دیکشنری فارسی به لهستانی
indispensável, necessário
دیکشنری فارسی به پرتغالی
indispensabile, necessario
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
indispensable, necesario
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
indispensable, nécessaire
دیکشنری فارسی به فرانسوی
onmisbaar, noodzakelijk
دیکشنری فارسی به هلندی
अनिवार्य , आवश्यक
دیکشنری فارسی به هندی
ضروريٌّ , ضروريٌّ
دیکشنری فارسی به عربی
필수적인 , 필요한
دیکشنری فارسی به کره ای
חיוני , נַחְצוּתִי
دیکشنری فارسی به عبری
必不可少的 , 必需的
دیکشنری فارسی به چینی
必須な , 必要な
دیکشنری فارسی به ژاپنی
จำเป็น , จำเป็น
دیکشنری فارسی به تایلندی
অপরিহার্য , প্রয়োজনীয়
دیکشنری فارسی به بنگالی