جدول جو
جدول جو

معنی حرملات - جستجوی لغت در جدول جو

حرملات
(حَ مَ)
حرملیات. رجوع به حرملیات شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از حرمدان
تصویر حرمدان
کیسه ای چرمی که در آن زر و سیم ریخته و به کمر می بستند، چنته، همیان، خرمدان و چرمدان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مرسلات
تصویر مرسلات
هفتاد و هفتمین سورۀ قرآن کریم، مکی، دارای ۵۰ آیه، عرف
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از محرمات
تصویر محرمات
چیز های حرام شده، زنان حرم سرا، پارچۀ خط دار رنگی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پرملال
تصویر پرملال
آنچه باعث دل تنگی و رنج و اندوه بسیار شود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از حرمات
تصویر حرمات
حرمت ها، احترام ها، عزّت ها، حرام بودن ها، جمع واژۀ حرمت
فرهنگ فارسی عمید
(حُ رُ)
جمع واژۀ حرمت. (ترجمان عادل بن علی).
- حرمات اﷲ، آنچه واجب است قیام به آن و حرام است تفریط در آن
لغت نامه دهخدا
(پُ مَ لَ)
پرملال
لغت نامه دهخدا
(حَ مَ لی یا)
حرملات. یکی از عیوب یاقوت حرمله است و آن خلط وی با حجاره است واین عیب یا این حجارۀ مخلوط به یاقوت را به فارسی کنجده گویند، و آن نوع یاقوتها را حرملیات نامند. رجوع به حرمل و الجماهر فی معرفهالجواهر بیرونی چ حیدرآباد دکن ص 38 و 49 و نخب الذخائر سنجاری ص 7 س 4 شود
لغت نامه دهخدا
(پُ مَ)
که بسیار بستوه آرد
لغت نامه دهخدا
(حَ مَ)
جمع واژۀ حمله. رجوع به حمله شود
لغت نامه دهخدا
(مِ)
جمع واژۀ حامله
لغت نامه دهخدا
(حَ مَ)
موضعی است
لغت نامه دهخدا
جمع مهمله، یاوه ها چرند و پرند جمع مهمله (مهمل) کلامهای بیهوده مزخرفات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مرمیات
تصویر مرمیات
جمع مرمیه (مرمی) پرتاب شده ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مرفلات
تصویر مرفلات
جمع مرفله
فرهنگ لغت هوشیار
جمع مرسله، فرستادگان و: اسپان، باد ها، فرشتگان، جمع مرسله، فرستندگان جمع مرسله (مرسل)، فرشتگان، بادها، اسبان اسبها، جمع مرسله
فرهنگ لغت هوشیار
جمع محرمه، نا شایست ها، مشکوییان پردگیان، جامه راهراه جمع محرمه، جمع محرمه (محرم) چیز های حرام: ... و پشت بر محظورات و محرمات شرع کرده، زنان حرم، جامه راه راه الوان: هنگام محرم است و با تست دلم بیزار ز گلزار حیاتست دلم. از بس الف زخم کشیدم بر سر از سر تا پا محرمات است دلم. (محمد سعید اشرف) جمع محرمه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از محتملات
تصویر محتملات
جمع محتمله (محتمل)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مجملات
تصویر مجملات
آیاتی که معنی آن محتاج به تفصیل باشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ترسلات
تصویر ترسلات
جمع ترسل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حرمات
تصویر حرمات
جمع حرمه، گرامش ها، آبروها، ناشکستنی ها جمع حرمت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تجملات
تصویر تجملات
جمع تجمل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تاملات
تصویر تاملات
جمع تامل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تعملات
تصویر تعملات
جمع تعمل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حملات
تصویر حملات
جمع حمله، تاخت ها تازها جمع حلمه تاختنها تاختها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ترحلات
تصویر ترحلات
جمع ترحل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تحملات
تصویر تحملات
جمع تحمل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حلمیات
تصویر حلمیات
کنه ساران
فرهنگ لغت هوشیار
پارسی تازی گشته خرمدان کیسه چرمی که در آن دانگ (سکه) و زر برگ نهند کیسه ای چرمین که در آن پول و اشیا دیگر گذارند: (چونک حق و باطلی آمیختند نقد و قلب اندر حرمدان ریختند) (مثنوی) توضیح این کلمه بصورت (جرمدان) تحریف شده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حملات
تصویر حملات
((حَ مَ))
جمع حمله، تاخت ها، تاختن ها
فرهنگ فارسی معین
تصویری از محرمات
تصویر محرمات
((مُ حَ رَّ))
چیزهای حرام، زنان حرم، در فارسی جامه راه راه الوان، جمع محرمه (محرم)
فرهنگ فارسی معین
تصویری از محرمات
تصویر محرمات
بازدارندگی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از حملات
تصویر حملات
آفندها
فرهنگ واژه فارسی سره