خوارج، گروهی که در جنگ صفّین از بیعت علی بن ابی طالب خارج شدند و معتقد بودند مرتکب معاصی کبیره، کافر است و خروج بر امام ظالم را واجب می دانستند، کافران
خوارج، گروهی که در جنگ صِفّین از بیعت علی بن ابی طالب خارج شدند و معتقد بودند مرتکب معاصی کبیره، کافر است و خروج بر امام ظالم را واجب می دانستند، کافران
نسبتی است در گفتۀ نابغۀ جعدی: ایا دار سلمی بالحروریه اسلمی الی جانب الصمان فالمتثلم أقامت به البردین ثم تذکرت منازلها بین الدخول فجرثم. (معجم البلدان)
نسبتی است در گفتۀ نابغۀ جعدی: ایا دار سلمی بالحروریه اسلمی الی جانب الصمان فالمتثلم أقامت به البردین ثم تذکرت منازلها بین الدخول فجرثم. (معجم البلدان)
ریختن آب را: رقرق الماء و غیره. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). ریختن آب و غیر آن را. (آنندراج). ریختن چنانکه آب را. (یادداشت مؤلف). آب راندن. (المصادر زوزنی) (تاج المصادر بیهقی) ، برگشتن آب در چشم. (منتهی الارب) (آنندراج) (از اقرب الموارد) ، پاشیدن عطر در جامه. (از اقرب الموارد) ، تنک گردانیدن اشکنه را به روغن. (منتهی الارب) (آنندراج) (از اقرب الموارد). تنک گردانیدن و گشاد کردن چنانکه اشکنه را به روغن. (یادداشت مؤلف) ، جنبانیدن کوزۀ آب. (منتهی الارب) (آنندراج) ، آمیختن شراب را. (از اقرب الموارد)
ریختن آب را: رقرق الماء و غیره. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). ریختن آب و غیر آن را. (آنندراج). ریختن چنانکه آب را. (یادداشت مؤلف). آب راندن. (المصادر زوزنی) (تاج المصادر بیهقی) ، برگشتن آب در چشم. (منتهی الارب) (آنندراج) (از اقرب الموارد) ، پاشیدن عطر در جامه. (از اقرب الموارد) ، تنک گردانیدن اشکنه را به روغن. (منتهی الارب) (آنندراج) (از اقرب الموارد). تنک گردانیدن و گشاد کردن چنانکه اشکنه را به روغن. (یادداشت مؤلف) ، جنبانیدن کوزۀ آب. (منتهی الارب) (آنندراج) ، آمیختن شراب را. (از اقرب الموارد)
هر چیزی که تنکی و نازکی و رقت داشته باشد. ضد غلیظه. (ناظم الاطباء) : مایعات رقیقه، آشامیدنیهای آبکی. (فرهنگ فارسی معین) ، (اصطلاح عرفانی) واسطۀلطیفۀ روحانی که امداد و فیوضات واصل از حق به خلق است که آن را رقیقۀ نزول نامند. (فرهنگ فارسی معین). لطیفه ای است روحانی. (از کشاف اصطلاحات الفنون)
هر چیزی که تنکی و نازکی و رقت داشته باشد. ضد غلیظه. (ناظم الاطباء) : مایعات رقیقه، آشامیدنیهای آبکی. (فرهنگ فارسی معین) ، (اصطلاح عرفانی) واسطۀلطیفۀ روحانی که امداد و فیوضات واصل از حق به خلق است که آن را رقیقۀ نزول نامند. (فرهنگ فارسی معین). لطیفه ای است روحانی. (از کشاف اصطلاحات الفنون)