جدول جو
جدول جو

معنی حرفی - جستجوی لغت در جدول جو

حرفی
(حُ)
عبدالرحمان بن عبیدالله بن محمد... سمسار حرفی. از اهل بغداد و مکنی به ابوالقاسم است. از ابوبکر احمد بن سلمان، و حمزه بن محمد دهقان، و محمد بن حسن بن زیاد النقاش روایت دارد، و ابوالمعالی نبت بن بندار بقال و احمد بن علی بن ثابت خطیب از وی روایت کنند. خطیب او راتوثیق کرده است. در جمادی الاّخرۀ 236 هجری قمری متولدشد و در شوال 323 هجری قمری درگذشت. (سمعانی ص 164)
لغت نامه دهخدا
حرفی
(حُ فی ی)
خردل فروش، توسعاً در اصطلاح مردم بغداد، بقال. (سمعانی)
لغت نامه دهخدا
حرفی
منسوب به حرفه، چند بطن از اعراب. (سمعانی)
لغت نامه دهخدا
حرفی
الفبایی
متضاد: عددی، سرسری، بی مطالعه
فرهنگ واژه مترادف متضاد
حرفی
الأدبيّة
تصویری از حرفی
تصویر حرفی
دیکشنری فارسی به عربی
حرفی
Literal
تصویری از حرفی
تصویر حرفی
دیکشنری فارسی به انگلیسی
حرفی
littéral
تصویری از حرفی
تصویر حرفی
دیکشنری فارسی به فرانسوی
حرفی
هم کلام، پس از قهر طولانی آشتی کردن و با طرف مقابل هم سخن
فرهنگ گویش مازندرانی
حرفی
शब्दार्थ
تصویری از حرفی
تصویر حرفی
دیکشنری فارسی به هندی
حرفی
wörtlich
تصویری از حرفی
تصویر حرفی
دیکشنری فارسی به آلمانی
حرفی
буквальний
تصویری از حرفی
تصویر حرفی
دیکشنری فارسی به اوکراینی
حرفی
dosłowny
تصویری از حرفی
تصویر حرفی
دیکشنری فارسی به لهستانی
حرفی
字面上的
تصویری از حرفی
تصویر حرفی
دیکشنری فارسی به چینی
حرفی
literal
تصویری از حرفی
تصویر حرفی
دیکشنری فارسی به پرتغالی
حرفی
letterale
تصویری از حرفی
تصویر حرفی
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
حرفی
literal
تصویری از حرفی
تصویر حرفی
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
حرفی
letterlijk
تصویری از حرفی
تصویر حرفی
دیکشنری فارسی به هلندی
حرفی
מילולי
تصویری از حرفی
تصویر حرفی
دیکشنری فارسی به عبری
حرفی
ตัวอักษร
تصویری از حرفی
تصویر حرفی
دیکشنری فارسی به تایلندی
حرفی
harfiah
تصویری از حرفی
تصویر حرفی
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
حرفی
حرفی، تحت اللفظی
دیکشنری اردو به فارسی
حرفی
حرفی
تصویری از حرفی
تصویر حرفی
دیکشنری فارسی به اردو
حرفی
শব্দগত
تصویری از حرفی
تصویر حرفی
دیکشنری فارسی به بنگالی
حرفی
halisi
تصویری از حرفی
تصویر حرفی
دیکشنری فارسی به سواحیلی
حرفی
буквальный
تصویری از حرفی
تصویر حرفی
دیکشنری فارسی به روسی
حرفی
문자 그대로의
تصویری از حرفی
تصویر حرفی
دیکشنری فارسی به کره ای
حرفی
文字通りの
تصویری از حرفی
تصویر حرفی
دیکشنری فارسی به ژاپنی
حرفی
harfî
تصویری از حرفی
تصویر حرفی
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از برفی
تصویر برفی
(دخترانه)
سفید و زیبا مانند برف
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از ژرفی
تصویر ژرفی
(دخترانه)
عمق، ژرفا
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از حافی
تصویر حافی
برهنه پای
فرهنگ لغت هوشیار
منسوب به حرب جنگی: کوس حربی، جنگنده رزمنده مرد حربی، یا کافر حربی. یا کافر حربی. کسی که اهل کتاب (مسلمان مسیحی یهودی زردشتی) نباشد، درین صورت مسلمانان او را بقبول اسلام دعوت کنند و در صورت عدم قبول با او میجنگند و او را میکشند، گوشه ای از ماهور، گوشه ای در راست پنجگاه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ارفی
تصویر ارفی
بزرگ گوش پیلگوش شیر آهو مرز گذار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حرفه
تصویر حرفه
پیشه، شگرد
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از حریف
تصویر حریف
هماورد، هم آورد
فرهنگ واژه فارسی سره