معنی حرسان - جستجوی لغت در جدول جو

حرسان

لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از آرسان — تصویر آرسان

(پسرانه)

نام پسر اردشیر دوم پادشاه هخامنشی

فرهنگ نامهای ایرانی

تصویری از ارسان — تصویر ارسان

(دخترانه)

نام همسر نرسی پادشاه ساسانی

فرهنگ نامهای ایرانی

تصویری از فرسان — تصویر فرسان

جمع واژۀ فارس، اسب سوار، سوار بر اسب، دلیر و جنگ جو

فرهنگ فارسی عمید

تصویری از ترسان — تصویر ترسان

ترسنده، بیم دارنده، برای مثال ز غریدن کوس ترسان هژبر / عقاب از تف تیر پران در ابر (اسدی - ۳۹۲)

فرهنگ فارسی عمید

تصویری از حرمان — تصویر حرمان

بازداشتن، منع کردن، بی بهره کردن، بی روزی کردن، بی بهره ماندن، بی بهرگی، نومیدی

فرهنگ فارسی عمید

تصویری از پرسان — تصویر پرسان

پرسنده
پرسان پرسان: در حال پرسیدن

فرهنگ فارسی عمید

تصویری از برسان — تصویر برسان

اژدها، در افسانه ها، ماری با بال های بزرگ و چنگال های قوی و دم دراز که از دهانش آتش بیرون می آمد، مار بسیار بزرگ

فرهنگ فارسی عمید

هندی کشاورز ظرفی مدور و صندوق مانند که از گل یا چوب سازند و نان و حلوا و میوه و مانند آن در آن نهند: (ببند سال قحط سخت درویش و توانگر را هم از گندم تهی کندوک (کندوی) و هم خالی زنان کرسان)، (نزاری) کشاورز فلاح

فرهنگ لغت هوشیار

جمع فارس، از ریشه پارسی سوار کاران اسواران جمع فارس سواران اسب سواران

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از عرسان — تصویر عرسان

تثنیه عرس شیر نر و شیر ماده جفت شیر

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از پرسان — تصویر پرسان

پرسنده، در حال پرسیدن

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از ترسان — تصویر ترسان

ترسنده، بیم زده، هراسان

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از حسران — تصویر حسران

دریغ، خوار

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از حرقان — تصویر حرقان

رانسودگی

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از حرمان — تصویر حرمان

نومیدی، نا امیدی، محرومی، یاس، بی بهرگی

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از درسان — تصویر درسان

جمع درس، جامه های کهنه ژنده ها

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از ارسان — تصویر ارسان

جمع رسن، از پارسی افسارها رسن ساختن، افسار بر گرفتن

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از حسران — تصویر حسران

((حَ))

آن که حسرت برد، افسوس خور

فرهنگ فارسی معین

((کَ))

ظرفی مدور و صندوق مانند که از گل یا چوب سازند و نان و حلوا و میوه و مانند آن در آن نهند

فرهنگ فارسی معین

تصویری از فرسان — تصویر فرسان

((فُ))

جمع فارس

فرهنگ فارسی معین

تصویری از حرمان — تصویر حرمان

((حِ))

بی بهره بودن، بیرون ماندن

فرهنگ فارسی معین

تصویری از پرسان — تصویر پرسان

جویا، پرسنده، پرسا

فرهنگ فارسی معین

تصویری از ترسان — تصویر ترسان

Cowering, Fearful, Scared, Scary

دیکشنری فارسی به انگلیسی

تصویری از ترسان — تصویر ترسان

craintif, effrayé, effrayant

دیکشنری فارسی به فرانسوی

تصویری از ترسان — تصویر ترسان

робкий , боязливый , испуганный , страшный

دیکشنری فارسی به روسی

تصویری از ترسان — تصویر ترسان

ängstlich, verängstigt, beängstigend

دیکشنری فارسی به آلمانی

تصویری از ترسان — تصویر ترسان

наляканий , боязкий , страшний

دیکشنری فارسی به اوکراینی

تصویری از ترسان — تصویر ترسان

przestraszony, bojaźliwy, straszny

دیکشنری فارسی به لهستانی

تصویری از ترسان — تصویر ترسان

退缩的 , 害怕的 , 可怕的

دیکشنری فارسی به چینی

تصویری از ترسان — تصویر ترسان

amedrontado, temeroso, assustado, assustador

دیکشنری فارسی به پرتغالی

تصویری از ترسان — تصویر ترسان

spaventato, pauroso, spaventoso

دیکشنری فارسی به ایتالیایی

تصویری از ترسان — تصویر ترسان

acobardado, temeroso, asustado, aterrador

دیکشنری فارسی به اسپانیایی

تصویری از ترسان — تصویر ترسان

angstig, bang, eng

دیکشنری فارسی به هلندی

تصویری از ترسان — تصویر ترسان

หวาดกลัว , กลัว , กลัว , น่ากลัว

دیکشنری فارسی به تایلندی