جدول جو
جدول جو

معنی فرسان

فرسان
جمع واژۀ فارس، اسب سوار، سوار بر اسب، دلیر و جنگ جو
تصویری از فرسان
تصویر فرسان
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با فرسان

فرسان

فرسان
جمع فارس، از ریشه پارسی سوار کاران اسواران جمع فارس سواران اسب سواران
فرهنگ لغت هوشیار

فرسان

فرسان
جَمعِ واژۀ فارِس، به معنی سوار یعنی صاحب اسب. (آنندراج). جَمعِ واژۀ فارِس. (منتهی الارب) (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا

فرسان

فرسان
لقب قبیله ای است و از آن قبیله است عبدید فرسانی. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا

فرسان

فرسان
نام جانوری است که از پوست آن پوستین سازند. (برهان). فنک. فنه. آس. (یادداشت به خط مؤلف). هر جانوری که از پوست آن پوستین سازند. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا