جدول جو
جدول جو

معنی حرامخواره - جستجوی لغت در جدول جو

حرامخواره
(شُ /شَ دَ / دِ)
حرام خوار: حرام خور:
چو مستحلاّن شوم و حرامخواره نه ایم
از این سبب همه ساله اسیر حرمانیم.
مسعودسعد (دیوان چ نوریان ص 507)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از حرام خوار
تصویر حرام خوار
آنکه مال حرام می خورد، کسی که آنچه را خوردنش شرعاً منع شده است می خورد
فرهنگ فارسی عمید
(حَ خوا / خا)
عمل حرام خوار. عمل حرام خوردن:
روبهان از حرام خواری گرگ
کآفتی بود سهمناک و بزرگ.
نظامی (هفت پیکر ص 312).
رجوع به حرام خوردن شود
لغت نامه دهخدا
(دَ / دِ)
حرام خور: علما بر مراد ظالمان و فاسقان سخن گویند و حرام خوار و بی پرهیز شوند. (قصص الانبیاء جویری ص 13)
لغت نامه دهخدا
(چَ / چِ راخْ رَ / رِ)
قندیلی باشد که درآن چراغ روشن کنند. (برهان) (آنندراج) (ناظم الاطباء). قندیل بود که در میان آن چراغ روشن کنند. (جهانگیری). چراغواره. (ناظم الاطباء). قندیلی که در میان آن چراغ گذارند. (فرهنگ نظام). بعربی مشکوه خوانند. (برهان) (آنندراج). مشکوه. (ناظم الاطباء) :
در شب قدر ماه تو روح امین نظاره کرد
این شش و سه قرابه را دید چراخواره ای.
سیف اسفرنگ (از جهانگیری).
رجوع به چراغ بره و چراغوره شود، شمعدان. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(شَ دَ / دِ)
حرام خوار. حرامخواره. رجوع به حرام خوار و حرامخواره شود.
- امثال:
حرام خوری آن هم شلغم
لغت نامه دهخدا
تصویری از حرامخوار
تصویر حرامخوار
آتشخوار نبوم به بر مغانمغرور - آتشخواری ز آب انگور (خاقانی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حرام کاره
تصویر حرام کاره
رشوه خوار حرام خوار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حرام خوار
تصویر حرام خوار
آنکه مال حرام بخورد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حرامکاره
تصویر حرامکاره
بد گند خوار پاره گیر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حرام خوار
تصویر حرام خوار
((~. خا))
کسی که مال حرام می خورد، رشوه خوار، رشوه گیر، مفت خور، تنبل
فرهنگ فارسی معین
حرام خواره، حرام خور، حرام لقمه، حرام توشه، حرام روزی
فرهنگ واژه مترادف متضاد
باده پیما، باده گسار، باده نوش، شرابخوار، شراب خور، میخواره، نبیدخوار
فرهنگ واژه مترادف متضاد