نعت فاعلی از حفی ً و حفوهً، برهنه پای، (منتهی الارب)، پابرهنه، (منتهی الارب) : التزام کرد عورات را سافرات الوجوه، و رجال را حافیات الارجل از خانها بیرون آورد، (جهانگشای جوینی)، آن یکی تا کعبه حافی میرود وآن یکی تا مسجد از خود می شود، مولوی، ، سوده پای، (منتهی الارب)، سوده سپل، سوده سم، (منتهی الارب)، ج، حافون، حافات، (مهذب الاسماء)، حفاه، (منتهی الارب) (غیاث اللغات)، قاضی، (منتهی الارب)، داور
نعت فاعلی از حَفی ً و حِفْوهً، برهنه پای، (منتهی الارب)، پابرهنه، (منتهی الارب) : التزام کرد عورات را سافرات الوجوه، و رجال را حافیات الارجل از خانها بیرون آورد، (جهانگشای جوینی)، آن یکی تا کعبه حافی میرود وآن یکی تا مسجد از خود می شود، مولوی، ، سوده پای، (منتهی الارب)، سوده سپل، سوده سُم، (منتهی الارب)، ج، حافون، حافات، (مهذب الاسماء)، حفاه، (منتهی الارب) (غیاث اللغات)، قاضی، (منتهی الارب)، داور
منسوب به حنیفه. نسبتی است به بنی حنیفه. (الانساب). - تیغ حنفی، منسوب به صخر ابوبحر احنف بن قیس یکی از تابعین است: رزبان گفت من این مخرقه باور نکنم تا به تیغ حنفی گردن هر یک نزنم. منوچهری. رجوع به حنفیه شود. ، منسوب به ابوحنیفه. پیرو ابوحنیفه. اهل رأی. عراقی. مقلد امام ابوحنیفۀ کوفی. (آنندراج) ، یکی از مذاهب اربعۀ اهل سنت و جماعت منسوب به امام اعظم ابوحنیفه رحمهاﷲ. (ناظم الاطباء)
منسوب به حنیفه. نسبتی است به بنی حنیفه. (الانساب). - تیغ حنفی، منسوب به صخر ابوبحر احنف بن قیس یکی از تابعین است: رزبان گفت من این مخرقه باور نکنم تا به تیغ حنفی گردن هر یک نزنم. منوچهری. رجوع به حنفیه شود. ، منسوب به ابوحنیفه. پیرو ابوحنیفه. اهل رأی. عراقی. مقلد امام ابوحنیفۀ کوفی. (آنندراج) ، یکی از مذاهب اربعۀ اهل سنت و جماعت منسوب به امام اعظم ابوحنیفه رحمهاﷲ. (ناظم الاطباء)