- حذذ
- چالاکی، کوتاهی و سبکی دم شتر
معنی حذذ - جستجوی لغت در جدول جو
- حذذ
- در علم عروض آوردن زحاف احذ
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
زدایش، ستردن
برابر کسی نشستن
اصل
خوب آموختن کاری یا مطلبی
افتاده، افتادگی، سقط
پرهیز کردن، اجنتاب، ترس، بیم، هراس، دوری
روبرو شدن برابر شدن رویاروی بودن، برابر روبرو: (بحذاء منزل وی نزول کرد)، کفش، نعل، سم ستوران، جمع احذیه
گردآوردن، سخت راندن، نگاهداشتن، پاس داشتن
حذاقت، مهارت، استادی
ازا، برابر، رو به رو
ترسنده و با پرهیز، زیرک و هوشیار
قطع کردن، انداختن، افکندن، ساقط کردن، دور کردن، در علوم ادبی انداختن یا ترک کردن یکی از حروف در نظم یا نثر و گفتن شعری که مثلاً حرف «ل» در آن نباشد یا استعمال کلمات بی نقطه، در علوم ادبی در علم عروض حذف یک هجای بلند از انتهای سه رکن مفاعیلن، فاعلاتن و فعولن که از آن به ترتیب فعولن، فاعلن و فعل حاصل شود
در قافیه، حرکت ماقبل ردف و قید مانند حرکت «د» و «پ»، برای مثال ای به همت بر آفتابت دست / آسمان با علوّ قدر تو پست (انوری - ۵۴۹)
پرهیز کردن، ترسیدن و دوری کردن از چیزی، بیم و پرهیز
Deletion, Elimination
удаление , устранение
Löschung, Beseitigung
видалення , усунення
usunięcie, eliminacja
删除 , 消除
exclusão, eliminação
cancellazione, eliminazione
eliminación
suppression, élimination
verwijdering, eliminatie
การลบ , การกำจัด
penghapusan, eliminasi
حذفٌ , إلغاءٌ