جدول جو
جدول جو

معنی حداق - جستجوی لغت در جدول جو

حداق
(حِ)
جمع واژۀ حدقه. (منتهی الارب). سیاهه های چشم. دیده های چشم
لغت نامه دهخدا
حداق
سیاهه های چشم
تصویری از حداق
تصویر حداق
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از حداقل
تصویر حداقل
کمترین مقدار و میزان، دست کم، کمینه، مینیمم
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از احداق
تصویر احداق
حدقه ها، سیاهی های چشم، مردمک های چشم، کاسۀ چشم ها، جمع واژۀ حدقه
فرهنگ فارسی عمید
(اَ)
جمع واژۀ حدقه. سیاهیهای چشم. (منتهی الارب). مردمکهای چشم. (غیاث)
لغت نامه دهخدا
(طَ رَ)
گردچیزی درآمدن. (زوزنی) (تاج المصادر بیهقی). احاطه کردن، رگی است در ذراع، شدت و سختی، بر یک جانب راه رونده، هر حیوان که یک خصیه داشته باشد، چپه دست. مؤنث: حدباء. (منتهی الارب). ج، حدب. (مهذب الاسماء)
لغت نامه دهخدا
(ح دْ دِ اَقَل ل)
دست کم. رجوع بحد بمعنی اندازه شود
لغت نامه دهخدا
جمع حدقه، مردمکها سیاهی های چشم، جمع حدقه. سیاهی های چشم مردمکهای چشم
فرهنگ لغت هوشیار
پایچه دست اندر زیرکرد و ازار بند استوار کرد و پایچه های ازار راببست بداغ پارسی است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حداقل
تصویر حداقل
دست کم نیتوم کمی کمیست
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از احداق
تصویر احداق
جمع حدقه، سیاهی های چشم، مردمک های چشم
فرهنگ فارسی معین
تصویری از حداقل
تصویر حداقل
دست کم، کمینه
فرهنگ واژه فارسی سره
کمینه، دست کم، لااقل
متضاد: حداکثر، بیشینه
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از حداقل
تصویر حداقل
على الأقلّ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از حداقل
تصویر حداقل
Minimal, Minimum
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از حداقل
تصویر حداقل
minimal, minimum
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از حداقل
تصویر حداقل
minimalny, minimum
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از حداقل
تصویر حداقل
kidogo
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از حداقل
تصویر حداقل
минимальный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از حداقل
تصویر حداقل
minimal, Minimum
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از حداقل
تصویر حداقل
کم از کم
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از حداقل
تصویر حداقل
ন্যূনতম , সর্বনিম্ন
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از حداقل
تصویر حداقل
最小的 , 最小值
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از حداقل
تصویر حداقل
최소의 , 최소
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از حداقل
تصویر حداقل
最小の , 最小
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از حداقل
تصویر حداقل
מִינִימָלִי , מִינִימִי
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از حداقل
تصویر حداقل
न्यूनतम
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از حداقل
تصویر حداقل
мінімальний , мінімум
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از حداقل
تصویر حداقل
ขั้นต่ำ
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از حداقل
تصویر حداقل
minimaal
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از حداقل
تصویر حداقل
mínimo
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از حداقل
تصویر حداقل
mínimo
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از حداقل
تصویر حداقل
minimal, minimum
دیکشنری فارسی به اندونزیایی