جدول جو
جدول جو

معنی حجیا - جستجوی لغت در جدول جو

حجیا
ابن ثور بن ابی حارثه بن عبدالمدان بن جندل بن نهشل بن دارم بن عمرو بن تمیم. مادرش رمیله نهمی کنیز بود واز ثور چهار فرزند، در جاهلیت بنام: رباب و حجیا و سویط و اشهب بزاد و همه اسلام آوردند. رجوع به الاصابه ج 1 ص 110 و ج 2 ص 59 شود
لغت نامه دهخدا
حجیا
(حُ جَیْ یا)
چیستان. پردک. (مهذب الاسماء). بردک. لغز. اغلوطه: حجیاک ما فی یدی، مانند: اخرج ما فی یدی و لک کذا. (از منتهی الارب) ، آن کس که محاجاه کند: انا حجیاک فی هذا، ای من یحاجیک. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
حجیا
(حُ)
غلبه در فطانت. (منتهی الارب). حجوا
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از حجیب
تصویر حجیب
پرده، چیزی که برای جلوگیری از نور جلو پنجره یا در نصب می کند برای مثال چون دیگران ز دل نروی گر روی ز چشم / کاندر میان جانی و از دیده در حجیب (سعدی۲ - ۳۲۰)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از حجیم
تصویر حجیم
دارای حجم، پرحجم، بزرگ
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از حجیز
تصویر حجیز
حجاز، برای مثال شاهدان می کنند خانۀ زهد / مطربان میزنند راه حجیز (سعدی۲ - ۴۶۱)، شمس حق و دین بتاب بر من و تبریزیان / تا که ز تف تموز سوزد پردۀ حجیز (مولوی۲ - ۴۴۳)
فرهنگ فارسی عمید
(حَ)
از قرای جند بیمن است. (معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
تصویری از حجیم
تصویر حجیم
ستبر، کلفت، ضخیم، گنده، هنگفت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حجیب
تصویر حجیب
پرده از حجاب ساخته شده است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حذیا
تصویر حذیا
بهره، مژدگانی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حجیم
تصویر حجیم
((حَ))
دارای حجم، جسمی که حجمش زیاد باشد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از حجیج
تصویر حجیج
((حَ))
جمع حاج
فرهنگ فارسی معین
تصویری از حجیم
تصویر حجیم
گنجا
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از حجیم
تصویر حجیم
ضخمٌ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از حجیم
تصویر حجیم
Bulky, Voluminous
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از حجیم
تصویر حجیم
volumineux
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از حجیم
تصویر حجیم
громоздкий , объемный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از حجیم
تصویر حجیم
भारी , विशाल
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از حجیم
تصویر حجیم
بھاری , وسیع
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از حجیم
تصویر حجیم
ভারী , বৃহৎ
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از حجیم
تصویر حجیم
mzito, kubwa
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از حجیم
تصویر حجیم
iri, hacimli
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از حجیم
تصویر حجیم
부피가 큰 , 방대한
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از حجیم
تصویر حجیم
大きな
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از حجیم
تصویر حجیم
מסיבי , רחב
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از حجیم
تصویر حجیم
เทอะทะ , ขนาดใหญ่
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از حجیم
تصویر حجیم
besar, berjumlah besar
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از حجیم
تصویر حجیم
klobig, voluminös
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از حجیم
تصویر حجیم
bulky, volumineus
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از حجیم
تصویر حجیم
voluminoso
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از حجیم
تصویر حجیم
ingombrante, voluminoso
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از حجیم
تصویر حجیم
volumoso
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از حجیم
تصویر حجیم
笨重的 , 大量的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از حجیم
تصویر حجیم
громіздкий , об'ємний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از حجیم
تصویر حجیم
masywny, obszerny
دیکشنری فارسی به لهستانی