دهی از دهستان آسیاب بخش هندیجان شهرستان خرمشهر در چهل وپنجهزارگزی شمال خاوری هندیجان و یک هزارگزی جنوب راه اتومبیل رو بهبهان به خلف آباد. دشت، گرمسیر مالاریائی. سکنه 155 تن شیعه. آب آن از چاه. محصول آنجا غلات. کار مردم کشت، حشم داری. راه در تابستان اتومبیل رو است. ساکنین از طائفۀ کعب. این آبادی از دو محل تشکیل شده بنام حبابۀ یک و دو. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6)
دهی از دهستان آسیاب بخش هندیجان شهرستان خرمشهر در چهل وپنجهزارگزی شمال خاوری هندیجان و یک هزارگزی جنوب راه اتومبیل رو بهبهان به خلف آباد. دشت، گرمسیر مالاریائی. سکنه 155 تن شیعه. آب آن از چاه. محصول آنجا غلات. کار مردم کشت، حشم داری. راه در تابستان اتومبیل رو است. ساکنین از طائفۀ کعب. این آبادی از دو محل تشکیل شده بنام حبابۀ یک و دو. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6)
یکی از مغنیات مشهور عرب. وی محبوبۀ یزید بن عبدالملک خلیفۀ اموی بود. اسم وی عالیه است و حبابه را با جاریۀ دیگر یزید بن عبدالملک که مسماه به سلامه است و هر دو طرف توجه خلیفه بودند قینتی یزید مینامیدند و تعلق خاطر خلیفه به حبابه بدان حد بود که بیشتر اوقات خویش را بنظارۀ جمال و شنیدن آوازهای او میگذرانید و امور حکومت و خلافت را مهمل میگذاشت و در آخر روزی در حین تغنی دانۀ ناری بر شش او جسته به خبه بمرد و مرگ او در خلیفه بدان حد گران آمد که بیش از هفت روز تحمل فراق وی نتوانست و بروز هفتم مرگ حبابه وفات کرد. رجوع به عقدالفریدج 4 ص 230 و ج 5 ص 205 و 207 و ج 7 ص 67 و البیان والتبیین ج 2 ص 101 و 102 و عیون الاخبار ج 2 ص 249 و قاموس الاعلام ترکی و تاریخ تمدن اسلامی جرجی زیدان ج 5 ص 31 شود
یکی از مغنیات مشهور عرب. وی محبوبۀ یزید بن عبدالملک خلیفۀ اموی بود. اسم وی عالیه است و حبابه را با جاریۀ دیگر یزید بن عبدالملک که مسماه به سلامه است و هر دو طرف توجه خلیفه بودند قینتی یزید مینامیدند و تعلق خاطر خلیفه به حبابه بدان حد بود که بیشتر اوقات خویش را بنظارۀ جمال و شنیدن آوازهای او میگذرانید و امور حکومت و خلافت را مهمل میگذاشت و در آخر روزی در حین تغنی دانۀ ناری بر شُش او جسته به خبه بمرد و مرگ او در خلیفه بدان حد گران آمد که بیش از هفت روز تحمل فراق وی نتوانست و بروز هفتم مرگ حبابه وفات کرد. رجوع به عقدالفریدج 4 ص 230 و ج 5 ص 205 و 207 و ج 7 ص 67 و البیان والتبیین ج 2 ص 101 و 102 و عیون الاخبار ج 2 ص 249 و قاموس الاعلام ترکی و تاریخ تمدن اسلامی جرجی زیدان ج 5 ص 31 شود
ابن نعیم بن عمرو بن مالک بن ضیب ضبابی. در سال تبوک اسلام آورد. یکی از نوادگانش از پدرانش از او روایت دارد که ’لاخطه لاحد علی احد فی دارالعرب الا علی نخل ثابت او عین جاریه او بئر معموره...’ و حدیث دیگر نیز دارد. (الاصابه قسم 1 ج 2 ص 6) (قاموس الاعلام ترکی) سلمی، مکنی به ابوقطن. یحیی بن سعید در مغازی از او یادکرده است که در وفد بنی سلیم بود و شعری از عباس بن مرداس درباره او آورده است. (الاصابه قسم 1 ج 2 ص 6)
ابن نعیم بن عمرو بن مالک بن ضیب ضبابی. در سال تبوک اسلام آورد. یکی از نوادگانش از پدرانش از او روایت دارد که ’لاخطه لاحد علی احد فی دارالعرب الا علی نخل ثابت او عین جاریه او بئر معموره...’ و حدیث دیگر نیز دارد. (الاصابه قسم 1 ج 2 ص 6) (قاموس الاعلام ترکی) سلمی، مکنی به ابوقطن. یحیی بن سعید در مغازی از او یادکرده است که در وفد بنی سلیم بود و شعری از عباس بن مرداس درباره او آورده است. (الاصابه قسم 1 ج 2 ص 6)
زنی که بشغل حجابت پردازد: این زن سخت نزدیک بود به سلطان مسعود، چنانکه چون حاجبه ای شد. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 403). یک به یک را حاجبه جستن گرفت تا پدید آید گهر بنگر شگفت. مولوی
زنی که بشغل حجابت پردازد: این زن سخت نزدیک بود به سلطان مسعود، چنانکه چون حاجبه ای شد. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 403). یک به یک را حاجبه جستن گرفت تا پدید آید گهر بنگر شگفت. مولوی
جمع واژۀ حجر. (معجم البلدان) (ترجمان القرآن). و آن برخلاف قیاس است. و در دستور اللغه ادیب نطنزی آمده است که حجاره جمع حجره است. حجاره. سنگها: شراب او سراب وجامش اودیه و نقل او حجاره و حصای او. منوچهری. ، سنگ کبریت، قبۀ آب (دهار)
جَمعِ واژۀ حَجَر. (معجم البلدان) (ترجمان القرآن). و آن برخلاف قیاس است. و در دستور اللغه ادیب نطنزی آمده است که حجاره جمع حجره است. حجاره. سنگها: شراب او سراب وجامش اودیه و نقل او حجاره و حصای او. منوچهری. ، سنگ کبریت، قبۀ آب (دهار)
شغل حاجب. بوابی. خطۀ حاجب. مرتبتی از مراتب خدمتگزاران پادشاهی. پرده داری. سدانت، دربانی. حجابت کعبه، سدانت آن. قال افمن اهل الحجابه انت قال لا. (انساب سمعانی ورق 8) ، بازداشتن. (دستور اللغه ادیب نطنزی) (دهار) (زوزنی) (تاج المصادر بیهقی) : ابوالحسین خازن گفت که امیر ناصرالدین در عهد سلطنت منصور بن نوح سامانی، با ابواسحاق بن البتکین که صاحب جیش خراسان بود بخدمت تخت او رسیدموسوم به حجابت او. (ترجمه تاریخ یمینی ص 24). فرمود که... به نسا و ابیورد رود و باعتداد خویش گیرد و در ایالت آن دو فرزه اقتصار کند و به مال و معاملات آن و اسم حجابت که قدیماً او را بوده است قناعت نماید. (ترجمه تاریخ یمینی چ تهران ص 65) ، ایلچی گری ؟ (غیاث اللغه)
شغل حاجب. بوابی. خطۀ حاجب. مرتبتی از مراتب خدمتگزاران پادشاهی. پرده داری. سدانت، دربانی. حجابت کعبه، سدانت آن. قال افمن اهل الحجابه انت قال لا. (انساب سمعانی ورق 8) ، بازداشتن. (دستور اللغه ادیب نطنزی) (دهار) (زوزنی) (تاج المصادر بیهقی) : ابوالحسین خازن گفت که امیر ناصرالدین در عهد سلطنت منصور بن نوح سامانی، با ابواسحاق بن البتکین که صاحب جیش خراسان بود بخدمت تخت او رسیدموسوم به حجابت او. (ترجمه تاریخ یمینی ص 24). فرمود که... به نسا و ابیورد رود و باعتداد خویش گیرد و در ایالت آن دو فرزه اقتصار کند و به مال و معاملات آن و اسم حجابت که قدیماً او را بوده است قناعت نماید. (ترجمه تاریخ یمینی چ تهران ص 65) ، ایلچی گری ؟ (غیاث اللغه)
باد کش کردن در پتگان های شیشه ای پنبه دمل می آلوده و می افروخته و دهانه پنگان را بر پشت آدمی نهاده و بر آماس پدید آمده پس از برداشتن پنگان تیغ می زدند انجیدن باد کشیدن
باد کش کردن در پتگان های شیشه ای پنبه دمل می آلوده و می افروخته و دهانه پنگان را بر پشت آدمی نهاده و بر آماس پدید آمده پس از برداشتن پنگان تیغ می زدند انجیدن باد کشیدن