جدول جو
جدول جو

معنی حتمی - جستجوی لغت در جدول جو

حتمی
قطعی، واجب، لازم، بایسته، ضروری
تصویری از حتمی
تصویر حتمی
فرهنگ فارسی عمید
حتمی
(حَ)
محتوم. واجب. لازم. حتمی الاجراء، واجب الاجراء. حتمی الوقوع. محتوم الحدوث
لغت نامه دهخدا
حتمی
بایسته اواریک قطعی یقینی: (وقوع این حادثه حتمی است)، بایسته ضروری
تصویری از حتمی
تصویر حتمی
فرهنگ لغت هوشیار
حتمی
((حَ))
قطعی، یقینی، بایسته، ضروری
تصویری از حتمی
تصویر حتمی
فرهنگ فارسی معین
حتمی
رخ دادنی، سد درسد
تصویری از حتمی
تصویر حتمی
فرهنگ واژه فارسی سره
حتمی
جزمی، بطورحتم، بی گمان، جزم، قطعی، یقینی، بایسته، ضروری
متضاد: محتمل
فرهنگ واژه مترادف متضاد
حتمی
محدّدٌ
تصویری از حتمی
تصویر حتمی
دیکشنری فارسی به عربی
حتمی
Inevitable
تصویری از حتمی
تصویر حتمی
دیکشنری فارسی به انگلیسی
حتمی
inévitable
تصویری از حتمی
تصویر حتمی
دیکشنری فارسی به فرانسوی
حتمی
قطعی
فرهنگ گویش مازندرانی
حتمی
不可避免的
تصویری از حتمی
تصویر حتمی
دیکشنری فارسی به چینی
حتمی
অনিবার্য
تصویری از حتمی
تصویر حتمی
دیکشنری فارسی به بنگالی
حتمی
неизбежный
تصویری از حتمی
تصویر حتمی
دیکشنری فارسی به روسی
حتمی
unvermeidlich
تصویری از حتمی
تصویر حتمی
دیکشنری فارسی به آلمانی
حتمی
неминучий
تصویری از حتمی
تصویر حتمی
دیکشنری فارسی به اوکراینی
حتمی
نهائی، نهایی، حتمی
دیکشنری اردو به فارسی
حتمی
حتمی
تصویری از حتمی
تصویر حتمی
دیکشنری فارسی به اردو
حتمی
isiyoweza kuepukika
تصویری از حتمی
تصویر حتمی
دیکشنری فارسی به سواحیلی
حتمی
inevitável
تصویری از حتمی
تصویر حتمی
دیکشنری فارسی به پرتغالی
حتمی
kaçınılmaz
تصویری از حتمی
تصویر حتمی
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
حتمی
피할 수 없는
تصویری از حتمی
تصویر حتمی
دیکشنری فارسی به کره ای
حتمی
避けられない
تصویری از حتمی
تصویر حتمی
دیکشنری فارسی به ژاپنی
حتمی
בלתי נמנע
تصویری از حتمی
تصویر حتمی
دیکشنری فارسی به عبری
حتمی
nieunikniony
تصویری از حتمی
تصویر حتمی
دیکشنری فارسی به لهستانی
حتمی
tak terhindar
تصویری از حتمی
تصویر حتمی
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
حتمی
หลีกเลี่ยงไม่ได้
تصویری از حتمی
تصویر حتمی
دیکشنری فارسی به تایلندی
حتمی
onvermijdelijk
تصویری از حتمی
تصویر حتمی
دیکشنری فارسی به هلندی
حتمی
inevitable
تصویری از حتمی
تصویر حتمی
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
حتمی
inevitabile
تصویری از حتمی
تصویر حتمی
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
حتمی
अपरिहार्य
تصویری از حتمی
تصویر حتمی
دیکشنری فارسی به هندی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از حامی
تصویر حامی
(پسرانه)
مدافع، حمایت کننده، پشتیبان
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از ختمی
تصویر ختمی
(دخترانه)
گیاهی علفی، پایا، و زینتی از خانواده پنیرک که گلهای درشت دارد
فرهنگ نامهای ایرانی
(مُ تَ)
نعت فاعلی از احتماء. پرهیزکننده و نگهدارنده خود را. (آنندراج). کسی که احتراز میکند و پرهیز مینماید و خود را بازمیدارد. پرهیزکننده، عاقبت اندیش. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
تصویری از حامی
تصویر حامی
پشتیبان
فرهنگ واژه فارسی سره
قطعیت، یقین، ضرورت، لزوم
فرهنگ واژه مترادف متضاد