جدول جو
جدول جو

معنی ختمی

ختمی(دخترانه)
گیاهی علفی، پایا، و زینتی از خانواده پنیرک که گلهای درشت دارد
تصویری از ختمی
تصویر ختمی
فرهنگ نامهای ایرانی

واژه‌های مرتبط با ختمی

ختمی

ختمی
تخلص یکی از شعرای قرن دهم هجری قمری عثمانی بوده و بیت زیر از اوست:
کندم کوزم یا شیله دونر برد کرمنم
چرخ فلکده کمسه یه نوبت دکر منم.
(از قاموس الاعلام ترکی)
سلطان حسین. املاء دیگر سلطان حسین خطی است بنا بر نقل حاشیۀ صفحه 110 مجالس النفایس امیر علیشیر نوائی از نسخۀ ج. رجوع به خطی سلطان حسین در این لغتنامه شود
لغت نامه دهخدا

ختمی

ختمی
نام گیاهی از تیره پنیرکیان با ساقه های بلند و گلهای درشت تر با خواص پنیرک. جنسی از آن ختمی درختی است که برای زینت کاشته میشود. (از گیاه شناسی برای سال اول پزشکی تألیف حسین گل گلاب)
لغت نامه دهخدا

اتمی

اتمی
منسوب به اتم مربوط به اتم یا بمب اتمی. بمبی که با نیروی اتم منفجر میشود. یا دانشمند اتمی. دانشمندی که درباره اتم و نیروی آن تحقیق و تجربه میکند. یا نیروی اتمی. نیرویی که از اتم حاصل میگردد
فرهنگ لغت هوشیار

حتمی

حتمی
بایسته اواریک قطعی یقینی: (وقوع این حادثه حتمی است)، بایسته ضروری
حتمی
فرهنگ لغت هوشیار

ختلی

ختلی
منسوب به ختلان. از مردم ختلان اهل ختلان، اسبی که در ناحیه ختلان خیزد
فرهنگ لغت هوشیار

خطمی

خطمی
انجل غسل هم آوای زرد از گیاهان فارسی گویان خطمی خوانند گیاهی است ازتیره پنیرکیان که دارای گونه های دایمی و نیز یکساله است و بحد وفور در ایران روییده و کشت میشود. ساقه اش ضخیم و بلند برگهایش پهن و ستبر و ریشه ای دراز و دوکی شکل و آبدار است. ریشه آن در پزشکی مستعمل است
فرهنگ لغت هوشیار