زمین بلند و دراز. آنچه از زمین بلند برآمده باشد، پیوندی که به دامن خیمه و خرگاه درآورند وقتی که بلند باشد از زمین. (منتهی الارب). آنچه به ته خیمه وصل کنند چون از زمین بلند باشد. پیوند دادن در دامن خیمه. (تاج المصادر بیهقی) ، عطیۀ کم. عطاء اندک. (منتهی الارب) ، شی ٔ قلیل. چیز کم. ج، احتار
زمین بلند و دراز. آنچه از زمین بلند برآمده باشد، پیوندی که به دامن خیمه و خرگاه درآورند وقتی که بلند باشد از زمین. (منتهی الارب). آنچه به تَه ِ خیمه وصل کنند چون از زمین بلند باشد. پیوند دادن در دامن خیمه. (تاج المصادر بیهقی) ، عطیۀ کم. عطاء اندک. (منتهی الارب) ، شی ٔ قلیل. چیز کم. ج، احتار
حتر عقده، استوار بستن گره. سخت بستن، تیز نگریستن، به دنبال چشم نگریستن، نفقه بر عیال تنگ کردن، بسیار خوردن. سخت خوردن، مهمانی کردن برای خانه نو. مهمانی کردن به جهت بنای نو، چشیدن طعام وجز آن. چشیدن. اندک دادن، طعام خورانیدن. خورانیدن طعام، پیوند درآوردن به خیمه و خرگاه. حتار ساختن برای خانه. (منتهی الارب)
حتر عقده، استوار بستن گره. سخت بستن، تیز نگریستن، به دنبال چشم نگریستن، نفقه بر عیال تنگ کردن، بسیار خوردن. سخت خوردن، مهمانی کردن برای خانه نو. مهمانی کردن به جهت بنای نو، چشیدن طعام وجز آن. چشیدن. اندک دادن، طعام خورانیدن. خورانیدن طعام، پیوند درآوردن به خیمه و خرگاه. حتار ساختن برای خانه. (منتهی الارب)
قبیله ای است. (مهذب الاسماء). نام پدر قبیله ای از طی که پسر عتودبن عنیز است و از آن قبیله است ابوعبادۀ شاعر. (منتهی الارب) ، نام قریه ای به دو فرسنگی مشهد. (یادداشت مؤلف)
قبیله ای است. (مهذب الاسماء). نام پدر قبیله ای از طی که پسر عتودبن عنیز است و از آن قبیله است ابوعبادۀ شاعر. (منتهی الارب) ، نام قریه ای به دو فرسنگی مشهد. (یادداشت مؤلف)
چیزی اندک، پیوندی که به دامن خیمه و خرگاه درآورند هرگاه از زمین بلند باشد. ج، احتار، فراهم آمدنگاه هر دو کنج دهان، مهمانی بنای نو، جای سر بروت بریدن از لب. (منتهی الارب) وکیره. حتیره. مهمانی بنای نو، بوریاکوبی
چیزی اندک، پیوندی که به دامن خیمه و خرگاه درآورند هرگاه از زمین بلند باشد. ج، احتار، فراهم آمدنگاه هر دو کنج دهان، مهمانی بنای نو، جای سر بروت بریدن از لب. (منتهی الارب) وکیره. حتیره. مهمانی بنای نو، بوریاکوبی
یونانی فرازدم، ترمل آمیزه ای است گریزا که از آمیزش مل (الکل) باترشک (اسید) پدید میظید یونانیان قدیم و بتقلید آنان اقوام دیگر اتر را بجسمی سیال و رقیق که قسمت فوقانی کره ارض را فرا گرفته اطلاق میکردند، بخار رقیق و ماده سیال و سریع التبخیری است که قسمتی از فضای ماورای جو را اشغال کرده و در تمام اجسام نافذ است. دانشمندان فیزیک آنرا عامل انتقال نور و حرارت و الکتریسیته دانسته اند. دارای هیچگونه وزنی نیست در خلا و همه محیط های شفاف که نور از آن عبور میکند موجود است اثیر، نمک فرار و سریع التبخیری است که از، یکی از اسیدهای معدنی یا آلی با الکل، می آید اترسل، ماده ای که از گرفتن یک مولکول آب از دو مولکول الکل حاصل شود اتر اکسید
یونانی فرازدم، ترمل آمیزه ای است گریزا که از آمیزش مل (الکل) باترشک (اسید) پدید میظید یونانیان قدیم و بتقلید آنان اقوام دیگر اتر را بجسمی سیال و رقیق که قسمت فوقانی کره ارض را فرا گرفته اطلاق میکردند، بخار رقیق و ماده سیال و سریع التبخیری است که قسمتی از فضای ماورای جو را اشغال کرده و در تمام اجسام نافذ است. دانشمندان فیزیک آنرا عامل انتقال نور و حرارت و الکتریسیته دانسته اند. دارای هیچگونه وزنی نیست در خلا و همه محیط های شفاف که نور از آن عبور میکند موجود است اثیر، نمک فرار و سریع التبخیری است که از، یکی از اسیدهای معدنی یا آلی با الکل، می آید اترسل، ماده ای که از گرفتن یک مولکول آب از دو مولکول الکل حاصل شود اتر اکسید