جدول جو
جدول جو

معنی حبتل - جستجوی لغت در جدول جو

حبتل
کم گوشت نزار
تصویری از حبتل
تصویر حبتل
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ابتل
تصویر ابتل
تحفه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زبتل
تصویر زبتل
کوته بالا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حباتل
تصویر حباتل
خشکیده استخوانی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حبول
تصویر حبول
جمع حبل، پتیارها سختی ها زیرکان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حبکل
تصویر حبکل
کوتاه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حبتک
تصویر حبتک
استخوانی تکیده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حبتر
تصویر حبتر
روباه، کوته بالا کوتوله
فرهنگ لغت هوشیار
پری، جمع حبل، رگ های نره، ستاک ها ساغ ها ریسمانگر ریسمانتاب ریسمانها رشته ها ریسمان تاب، ریسمان فروش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حوتل
تصویر حوتل
نو بال نو جوانی که تازه بالیده (بالغ) است، سنگخوارک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خبتل
تصویر خبتل
زن کوتاه کوچک اندام مرد گول
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تبتل
تصویر تبتل
بریده گردیدن، مطلق بریدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تبتل
تصویر تبتل
از دنیا بریدن و به خدا پیوستن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مبتل
تصویر مبتل
پا جوش نهالی که از درختی و کنار آن بروید
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تبتل
تصویر تبتل
((تَ بَ تُّ))
از دنیا بریدن و به خدا پیوستن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از حبال
تصویر حبال
((حِ))
جمع حبل، ریسمان ها، رشته ها
فرهنگ فارسی معین
تصویری از حبال
تصویر حبال
حبل ها، چیزهایی که با آن چیزی را می بندند، بندها، ریسمان ها، رشته ها، رسن ها، آبستنی ها، جمع واژۀ حبل
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از حتل
تصویر حتل
عطا، بلایه از هر چیزی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حبل
تصویر حبل
ریسمان، طناب، بند سختی، دانشمند، زیرک سختی، دانشمند، زیرک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حبل
تصویر حبل
آنچه با آن چیزی را می بندند، بند، ریسمان، رشته، رسن
آبستنی
حبل متین: رسن محکم، رشتۀ محکم، شریعت اسلام، قرآن، حبل المتین، برای مثال برترین جای مرا پایگه خدمت اوست / پایۀ خدمت او نیست مگر حبل متین (فرخی - ۲۸۷)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از حبل
تصویر حبل
((حَ))
رشته، ریسمان، جمع احبال، حبال
فرهنگ فارسی معین
تصویری از حبل
تصویر حبل
دانشمند، زیرک، داهیه، جمع حبول
فرهنگ فارسی معین
تصویری از حبل
تصویر حبل
آبستنی، بچه ای که در شکم مادر است
فرهنگ فارسی معین