اکنون، زمان یا لحظه ای که در آن هستیم، این زمان، این هنگام، همین دم، در این وقت، نون، حالیا، الحال، کنون، عجالتاً، ایدون، فعلاً، ایمه، الآن، اینک، فی الحال، همیدون، ایدر، بالفعل، همینک
اَکنون، زمان یا لحظه ای که در آن هستیم، این زمان، این هنگام، همین دم، در این وقت، نون، حالیا، اَلحال، کُنون، عِجالَتاً، ایدون، فِعلاً، اِیمِه، اَلآن، اینَک، فِی الحال، هَمیدون، ایدَر، بِالفِعل، هَمینَک
اکنون، کنون، اینک، نک، نون، الاّن، امروز، ایدر، ایمه، همیدون، ایدون، فی الحال، این زمان، در همین وقت، در همین حال، در همین زمان: دروغی که حالا دلت خوش کند به از راستی کت مشوش کند، سعدی، ، فوراً، معجلاً، عاجلاً، یک دم، (لغت نامۀ اسدی ص 515)، پیشادست، سلم، نقد، از حالا، از هم اکنون، از این ببعد: از حالا تا فردا، از امروز تا فردا
اکنون، کنون، اینک، نَک، نون، الاَّن، امروز، ایدر، ایمه، همیدون، ایدون، فی الحال، این زمان، در همین وقت، در همین حال، در همین زمان: دروغی که حالا دلت خوش کند به از راستی کت مشوش کند، سعدی، ، فوراً، معجلاً، عاجلاً، یک دم، (لغت نامۀ اسدی ص 515)، پیشادست، سَلَم، نقد، از حالا، از هم اکنون، از این ببعد: از حالا تا فردا، از امروز تا فردا
بالا، بلند، بلندمرتبه، برای مثال چو هامون دشمنانت پست بادند / چو گردون دوستان والا همه سال (رودکی - ۵۲۵) برتر، بلند، پسوند متصل به واژه به معنای بزرگ مثلاً والاتبار، والاجاه، والاحضرت، والاقدر، والامنش، والانژاد، والاهمت
بالا، بلند، بلندمرتبه، برای مِثال چو هامون دشمنانت پست بادند / چو گردون دوستان والا همه سال (رودکی - ۵۲۵) برتر، بلند، پسوند متصل به واژه به معنای بزرگ مثلاً والاتبار، والاجاه، والاحضرت، والاقدر، والامنش، والانژاد، والاهمت
پسوند متصل به واژه به معنای پالاینده مثلاً باده پالا، ترشی پالا، خون پالا یدک، اسب یدک، کنایه از اسب، اسب خاص پادشاه که زین و یراق کرده و بر در بارگاه نگاه می داشتند، جنیبت، پالاد
پسوند متصل به واژه به معنای پالاینده مثلاً باده پالا، ترشی پالا، خون پالا یدک، اسب یدک، کنایه از اسب، اسب خاص پادشاه که زین و یراق کرده و بر در بارگاه نگاه می داشتند، جَنیبَت، پالاد