نعت فاعلی از حفی ً و حفوهً، برهنه پای، (منتهی الارب)، پابرهنه، (منتهی الارب) : التزام کرد عورات را سافرات الوجوه، و رجال را حافیات الارجل از خانها بیرون آورد، (جهانگشای جوینی)، آن یکی تا کعبه حافی میرود وآن یکی تا مسجد از خود می شود، مولوی، ، سوده پای، (منتهی الارب)، سوده سپل، سوده سم، (منتهی الارب)، ج، حافون، حافات، (مهذب الاسماء)، حفاه، (منتهی الارب) (غیاث اللغات)، قاضی، (منتهی الارب)، داور
نعت فاعلی از حَفی ً و حِفْوهً، برهنه پای، (منتهی الارب)، پابرهنه، (منتهی الارب) : التزام کرد عورات را سافرات الوجوه، و رجال را حافیات الارجل از خانها بیرون آورد، (جهانگشای جوینی)، آن یکی تا کعبه حافی میرود وآن یکی تا مسجد از خود می شود، مولوی، ، سوده پای، (منتهی الارب)، سوده سپل، سوده سُم، (منتهی الارب)، ج، حافون، حافات، (مهذب الاسماء)، حفاه، (منتهی الارب) (غیاث اللغات)، قاضی، (منتهی الارب)، داور
قضائیست در ولایت و سنجاق سیواس، در مشرق آن ولایت، و مرکز قضا قریۀ قوچ حصار است که در 6 ساعتی از شهر سیواس واقع است، این قضا دارای 159 ده و 17 ناحیه است، اراضی آن بطور کلی کوهستانی است ولی صحاری حاصلخیز هم دارد، نهر قزل ایرماق از وسط قضا میگذرد، جنگلها و چراگاههای فراوان در این سرزمین یافت شود، گوسفند و گاو بحدّ وفور دارد و محصولات آن بطور عمده عبارت است از: گندم، جو، و حبوبات گوناگون و انواع میوه و سبزی و 165 مسجد و مسجد آدینه و 150 مکتب اسلامی و22 دبستان برای نصارا و 20 کنشت و دیر و 76 آسیا و دو کاروانسرا در این قضا هست، (قاموس الاعلام ترکی)
قضائیست در ولایت و سنجاق سیواس، در مشرق آن ولایت، و مرکز قضا قریۀ قوچ حصار است که در 6 ساعتی از شهر سیواس واقع است، این قضا دارای 159 ده و 17 ناحیه است، اراضی آن بطور کلی کوهستانی است ولی صحاری حاصلخیز هم دارد، نهر قزل ایرماق از وسط قضا میگذرد، جنگلها و چراگاههای فراوان در این سرزمین یافت شود، گوسفند و گاو بحدّ وفور دارد و محصولات آن بطور عمده عبارت است از: گندم، جو، و حبوبات گوناگون و انواع میوه و سبزی و 165 مسجد و مسجد آدینه و 150 مکتب اسلامی و22 دبستان برای نصارا و 20 کنشت و دیر و 76 آسیا و دو کاروانسرا در این قضا هست، (قاموس الاعلام ترکی)
از ریشه پارسی هنجی آن که در خدایخانه آیین هنج (حج) به جای آرد کسی که در مکه مراسم حج بجا آورد حاج. توضیح استعمال این کلمه قیاسا صحیح است و گویندگان بزرگ هم آنرا بکار برده اند. یا حاجی حاجی مکه. در مورد کسی گویند که بجایی میرود و تا دیری باز نمیگردد
از ریشه پارسی هنجی آن که در خدایخانه آیین هنج (حج) به جای آرد کسی که در مکه مراسم حج بجا آورد حاج. توضیح استعمال این کلمه قیاسا صحیح است و گویندگان بزرگ هم آنرا بکار برده اند. یا حاجی حاجی مکه. در مورد کسی گویند که بجایی میرود و تا دیری باز نمیگردد