- حافظ (پسرانه)
- نگهبان، آنکه تمام یا بخشی از قرآن را از حفظ کرده است، لقب شاعر بزرگ قرن هشتم، خواجه شمس الدین محمد شیرازی
معنی حافظ - جستجوی لغت در جدول جو
- حافظ
- نگاهدار، حارس، گوشدار، دارنده، حفیظ
- حافظ
- حفظ کننده، نگه دارنده، نگهبان، نگهدار، ازبردارنده، ویژگی کسی که تمام یا بخشی از قرآن را حفظ است
- حافظ ((فِ))
- نگهبان، حارس، از بر کننده قرآن
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
قوه حافظه، مقابل قوه ذاکره، نیروئی است که جای آن تجویف اخیر دماغ است و کار آن نگاهداری چیزهائی است که نیروی واهمه آنرا درک کند از امور جزئیه، پس حافظه خزانه وهم است مانند خیال برای حس مشترک
قوه ای در انسان و بعضی حیوانات که مطالب و حوادث را به یاد نگه می دارد، استعداد ذهن برای به یاد آوردن مطالب و حوادث، قوۀ ذاکره، یاد
نگهبان، پاسدار
بن پاس پاسبان پاتار نیکاستار گروگاندار کالی پیره دار (گویش افغانی) بنوان پهره دار نگهدار نگهبان پاسبان نگاهبانی کننده حفظ کننده نگهبان جمع محافظین. محافظت. نگاهبانی کردن حفظ کردن، نگاه داشتن
حفظ کننده، نگهبان
Protectant
protetor
Schutzmittel
środek ochronny
защитное средство
захисник
beschermmiddel
protector
protecteur
protettivo
संरक्षक
সুরক্ষা
pelindung
koruyucu
สารป้องกัน
محافظ
برهنه پای