یاقوت در معجم البلدان آرد: نام موضعی است و گوید ابن القطاع آنرا حاضور با ضاد معجمه و بدون الف آورده است و آنرا نام آبی میداند (نمیدانم این دو نام را دو مسمی میباشد یا یکی از آن دو مصحف دیگریست)
یاقوت در معجم البلدان آرد: نام موضعی است و گوید ابن القطاع آنرا حاضور با ضاد معجمه و بدون الف آورده است و آنرا نام آبی میداند (نمیدانم این دو نام را دو مسمی میباشد یا یکی از آن دو مصحف دیگریست)
شطی بزرگ در آمریکای جنوبی است، از سلسلۀ جبال آند واقع در جهت جنوبی کلمبیا جریان آن آغاز و پس از عبور از اکواتر به برزیل داخل می شود و پس از طی مسافت 1400 کیلومتر به شط آمازون می پیوندد
شطی بزرگ در آمریکای جنوبی است، از سلسلۀ جبال آند واقع در جهت جنوبی کلمبیا جریان آن آغاز و پس از عبور از اکواتر به برزیل داخل می شود و پس از طی مسافت 1400 کیلومتر به شط آمازون می پیوندد
شهری است در ولایت لئون اسپانیا واقع در 250کیلومتری شمال غربی مادرید و بر جائی مرتفع نزدیک به ساحل راست رود دویرو، زامورا در 745 میلادی از دست عرب بیرون رفت و منصور بن ابی عامر در 985 آن را بازستاند و ویران ساخت، سپس در 1093 بار دیگر بدست اسپانیاییها افتاد، در 901 میلادی نیز (پیش از آنکه بدست منصور گشوده شود) الفونس کبیر پادشاه استوریا بر سر آن با عرب جنگید و پیروز شد، ولایت زامورا واقع است در میان ولایتهای ولید، سلمنکه، اورنسه، لئون و پرتغال و مساحت آن 135 میل مربع و دارای 250000 تن سکنه است، قسمت مهم آن، جلگه و دارای هوائی معتدل است مهم ترین رودهای آن رود دویرو میباشد که آن را قطع میکند و رود اسله در آن میریزد، در زامورا معادن انتیمون نیز موجود است، (از دائره المعارف بستانی)، در الموسوعه العربیه آمده: شهری است جزء منطقۀ لئون که تا 1230 کشوری مستقل بوده و پس از آن ضمیمۀ قشطالۀ اسپانیا گردید
شهری است در ولایت لئون اسپانیا واقع در 250کیلومتری شمال غربی مادرید و بر جائی مرتفع نزدیک به ساحل راست رود دویرو، زامورا در 745 میلادی از دست عرب بیرون رفت و منصور بن ابی عامر در 985 آن را بازستاند و ویران ساخت، سپس در 1093 بار دیگر بدست اسپانیاییها افتاد، در 901 میلادی نیز (پیش از آنکه بدست منصور گشوده شود) الفونس کبیر پادشاه استوریا بر سر آن با عرب جنگید و پیروز شد، ولایت زامورا واقع است در میان ولایتهای ولید، سلمنکه، اورنسه، لئون و پرتغال و مساحت آن 135 میل مربع و دارای 250000 تن سکنه است، قسمت مهم آن، جلگه و دارای هوائی معتدل است مهم ترین رودهای آن رود دویرو میباشد که آن را قطع میکند و رود اسله در آن میریزد، در زامورا معادن انتیمون نیز موجود است، (از دائره المعارف بستانی)، در الموسوعه العربیه آمده: شهری است جزء منطقۀ لئون که تا 1230 کشوری مستقل بوده و پس از آن ضمیمۀ قشطالۀ اسپانیا گردید
مجهولاً، سوده سم گردیدن اسب از سنگ و جز آن و کذلک الابل و غیرها. (منتهی الارب) (از آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). لنگیدن ستور از رفتن. (از دهار) (از تاج المصادر بیهقی)
مجهولاً، سوده سم گردیدن اسب از سنگ و جز آن و کذلک الابل و غیرها. (منتهی الارب) (از آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). لنگیدن ستور از رفتن. (از دهار) (از تاج المصادر بیهقی)
نام شهری است در مملکت یمن. بنابرآنچه در حبیب السیر چ سنگی تهران ص 53 ج 1 جزء 1 آمده است. در چ خیام این نام حاضورا با حاء مهمله ضبط شده است. در مراصد الاطلاع چ تهران بصورت حاصورا با دو مهمله آمده. یاقوت گوید: فی کتاب العمرانی بالصاد المهمله وآخره الف مقصوره و قال موضع و جاء به ابن القطاع بالضاد بغیر الف فی آخره و قال اسم ماء ولا ادری اهما موضعان ام احدهما تصحیف. (معجم البلدان ج 3 ص 115)
نام شهری است در مملکت یمن. بنابرآنچه در حبیب السیر چ سنگی تهران ص 53 ج 1 جزء 1 آمده است. در چ خیام این نام حاضورا با حاء مهمله ضبط شده است. در مراصد الاطلاع چ تهران بصورت حاصورا با دو مهمله آمده. یاقوت گوید: فی کتاب العمرانی بالصاد المهمله وآخره الف مقصوره و قال موضع و جاء به ابن القطاع بالضاد بغیر الف فی آخره و قال اسم ماء ولا ادری اهما موضعان ام احدهما تصحیف. (معجم البلدان ج 3 ص 115)
لفظی است یونانی بمعنی روزگارآزموده و ایام آن هفت روز است و بعضی گویند هشت روز ابتدای آن از نوزدهم تموز باشد و در آن ایام آغاز شکستن گرما بود، و بعضی گویند معنی این لفظ شدت و زیادتی گرما باشد و بعضی گویند این لفظ مأخوذ است از بحران بمعنی حکم یعنی از این روزها حکم کنند بر احوال ماههای خزان و زمستان و روز اول آن دلیل تشرین اول و روز دوم آن دلیل تشرین آخر تا بآخر هرچه در آن روزها واقعشود از گرما و سرما و باران و میغ در آن ماهها نیز چنان بود، و جمعی گویند روز اول آن دلیل ماهی است که آفتاب در برج اسد باشد و روز دوم در سنبله و همچنین تا بحوت که هشتم است بحکم مذکور از باد و باران و امثال آن، (برهان)، و رجوع به باحور شود: از دم پاکان که بنشاندی چراغ آسمان ناف باحورا بحاجر ماه آبان دیده اند، خاقانی (دیوان چ عبدالرسولی ص 98)، گرمگاهی که چو دوزخ بدمد باد سموم تف باحورا چون نکهت حورا بینند، خاقانی، فصل باحورا آهنگ بشام وصل باحوران بهتر به خمند، خاقانی (دیوان چ عبدالرسولی ص 785)، هوای روضه باحورا شود از نالۀ گرمم گرم در روضه بنشانند یک دم بی تو با حورا، ؟ (از آنندراج) (انجمن آرا)
لفظی است یونانی بمعنی روزگارآزموده و ایام آن هفت روز است و بعضی گویند هشت روز ابتدای آن از نوزدهم تموز باشد و در آن ایام آغاز شکستن گرما بود، و بعضی گویند معنی این لفظ شدت و زیادتی گرما باشد و بعضی گویند این لفظ مأخوذ است از بحران بمعنی حکم یعنی از این روزها حکم کنند بر احوال ماههای خزان و زمستان و روز اول آن دلیل تشرین اول و روز دوم آن دلیل تشرین آخر تا بآخر هرچه در آن روزها واقعشود از گرما و سرما و باران و میغ در آن ماهها نیز چنان بود، و جمعی گویند روز اول آن دلیل ماهی است که آفتاب در برج اسد باشد و روز دوم در سنبله و همچنین تا بحوت که هشتم است بحکم مذکور از باد و باران و امثال آن، (برهان)، و رجوع به باحور شود: از دم پاکان که بنشاندی چراغ آسمان ناف باحورا بحاجر ماه آبان دیده اند، خاقانی (دیوان چ عبدالرسولی ص 98)، گرمگاهی که چو دوزخ بدمد باد سموم تف باحورا چون نکهت حورا بینند، خاقانی، فصل باحورا آهنگ بشام وصل باحوران بهتر به خمند، خاقانی (دیوان چ عبدالرسولی ص 785)، هوای روضه باحورا شود از نالۀ گرمم گَرَم در روضه بنشانند یک دم بی تو با حورا، ؟ (از آنندراج) (انجمن آرا)
باعور، پدر بلعم که در زمان موسی علیه السلام بود، (ناظم الاطباء)، پدر بلعم که او زاهدی بودمستجاب الدعوات در زمان موسی علیه السلام و عاقبت ایمان برباد داد، (برهان قاطع) (آنندراج) (هفت قلزم)
باعور، پدر بلعم که در زمان موسی علیه السلام بود، (ناظم الاطباء)، پدر بلعم که او زاهدی بودمستجاب الدعوات در زمان موسی علیه السلام و عاقبت ایمان برباد داد، (برهان قاطع) (آنندراج) (هفت قلزم)