جدول جو
جدول جو

معنی حاصورا - جستجوی لغت در جدول جو

حاصورا
یاقوت در معجم البلدان آرد: نام موضعی است و گوید ابن القطاع آنرا حاضور با ضاد معجمه و بدون الف آورده است و آنرا نام آبی میداند (نمیدانم این دو نام را دو مسمی میباشد یا یکی از آن دو مصحف دیگریست)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از اهورا
تصویر اهورا
(پسرانه)
صاحب، فرمانروای دان، در فرهنگ ایران باستان، خداوند
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از ساورا
تصویر ساورا
(پسرانه)
امید
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از داورا
تصویر داورا
(پسرانه)
دشت
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از باحورا
تصویر باحورا
گرمای سخت تموز، شدت گرما در تابستان
فرهنگ فارسی عمید
روز دهم ماه محرم که حسین بن علی در کربلا شهید شد و شیعیان در این روز عزاداری می کنند
فرهنگ فارسی عمید
(رَ)
سیف حاطوره، شمشیر برنده. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
از فرزندان نوح پیغمبر و از اجداد ابراهیم خلیل است، در ص 43 تاریخ سیستان شرح این نسبت آمده است، و نیز رجوع به ناحور شود
لغت نامه دهخدا
شطی بزرگ در آمریکای جنوبی است، از سلسلۀ جبال آند واقع در جهت جنوبی کلمبیا جریان آن آغاز و پس از عبور از اکواتر به برزیل داخل می شود و پس از طی مسافت 1400 کیلومتر به شط آمازون می پیوندد
لغت نامه دهخدا
زبد البحیره، ادراقیس، ادرقیون، ادرقی
لغت نامه دهخدا
یکی از شهرهای قوم لوط است، (از معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
روز دهم محرم و آن روزی است که حسین بن علی (ع) شهید شد، (غیاث اللغات) (التفهیم ص 291)، و رجوع به عاشور و عاشوراء شود
لغت نامه دهخدا
همان ماهی زامور است
لغت نامه دهخدا
شهری است در ولایت لئون اسپانیا واقع در 250کیلومتری شمال غربی مادرید و بر جائی مرتفع نزدیک به ساحل راست رود دویرو، زامورا در 745 میلادی از دست عرب بیرون رفت و منصور بن ابی عامر در 985 آن را بازستاند و ویران ساخت، سپس در 1093 بار دیگر بدست اسپانیاییها افتاد، در 901 میلادی نیز (پیش از آنکه بدست منصور گشوده شود) الفونس کبیر پادشاه استوریا بر سر آن با عرب جنگید و پیروز شد، ولایت زامورا واقع است در میان ولایتهای ولید، سلمنکه، اورنسه، لئون و پرتغال و مساحت آن 135 میل مربع و دارای 250000 تن سکنه است، قسمت مهم آن، جلگه و دارای هوائی معتدل است مهم ترین رودهای آن رود دویرو میباشد که آن را قطع میکند و رود اسله در آن میریزد، در زامورا معادن انتیمون نیز موجود است، (از دائره المعارف بستانی)، در الموسوعه العربیه آمده: شهری است جزء منطقۀ لئون که تا 1230 کشوری مستقل بوده و پس از آن ضمیمۀ قشطالۀ اسپانیا گردید
لغت نامه دهخدا
بندر کوچکی است در سومالی فرانسه، 3000 تن سکنه دارد، از سال 1884 میلادی تحت قیمومت فرانسه قرار گرفت
لغت نامه دهخدا
قصبه ای است مرکز قضا در 60 هزارگزی جنوب غربی دمشق در شام. (قاموس الاعلام ترکی)
لغت نامه دهخدا
گیاهی باشد سرخ به سیاهی مایل و آنرا سرخ مرد میگویند. (برهان). به سریانی ابوخلسا (انخوسا است. (فهرست مخزن الادویه) (تحفۀ حکیم مؤمن). حمیراء. خس الحمار. رجل الحمار. کحلاء. تانیت. شنجار، شنگار. انقلیا. مالقس. هوچوبه
لغت نامه دهخدا
مجهولاً، سوده سم گردیدن اسب از سنگ و جز آن و کذلک الابل و غیرها. (منتهی الارب) (از آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). لنگیدن ستور از رفتن. (از دهار) (از تاج المصادر بیهقی)
لغت نامه دهخدا
(رَ)
مرد بیدار با پرهیز و ترس
لغت نامه دهخدا
(رَ)
آسمان چهارم. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(رَ)
بازیی است کودکان را و آن چنان باشد که خطی مدور بکشند و طفلی در میان آن بایستد و دیگر کودکان برای گرفتن او پیرامون وی حلقه زنند. حجّوره
لغت نامه دهخدا
نام شهری است در مملکت یمن. بنابرآنچه در حبیب السیر چ سنگی تهران ص 53 ج 1 جزء 1 آمده است. در چ خیام این نام حاضورا با حاء مهمله ضبط شده است. در مراصد الاطلاع چ تهران بصورت حاصورا با دو مهمله آمده. یاقوت گوید: فی کتاب العمرانی بالصاد المهمله وآخره الف مقصوره و قال موضع و جاء به ابن القطاع بالضاد بغیر الف فی آخره و قال اسم ماء ولا ادری اهما موضعان ام احدهما تصحیف. (معجم البلدان ج 3 ص 115)
لغت نامه دهخدا
لفظی است یونانی بمعنی روزگارآزموده و ایام آن هفت روز است و بعضی گویند هشت روز ابتدای آن از نوزدهم تموز باشد و در آن ایام آغاز شکستن گرما بود، و بعضی گویند معنی این لفظ شدت و زیادتی گرما باشد و بعضی گویند این لفظ مأخوذ است از بحران بمعنی حکم یعنی از این روزها حکم کنند بر احوال ماههای خزان و زمستان و روز اول آن دلیل تشرین اول و روز دوم آن دلیل تشرین آخر تا بآخر هرچه در آن روزها واقعشود از گرما و سرما و باران و میغ در آن ماهها نیز چنان بود، و جمعی گویند روز اول آن دلیل ماهی است که آفتاب در برج اسد باشد و روز دوم در سنبله و همچنین تا بحوت که هشتم است بحکم مذکور از باد و باران و امثال آن، (برهان)، و رجوع به باحور شود:
از دم پاکان که بنشاندی چراغ آسمان
ناف باحورا بحاجر ماه آبان دیده اند،
خاقانی (دیوان چ عبدالرسولی ص 98)،
گرمگاهی که چو دوزخ بدمد باد سموم
تف باحورا چون نکهت حورا بینند،
خاقانی،
فصل باحورا آهنگ بشام
وصل باحوران بهتر به خمند،
خاقانی (دیوان چ عبدالرسولی ص 785)،
هوای روضه باحورا شود از نالۀ گرمم
گرم در روضه بنشانند یک دم بی تو با حورا،
؟ (از آنندراج) (انجمن آرا)
لغت نامه دهخدا
(صَ)
قریۀ بزرگی است در قسمت شرقی موصل که باغها و تاکستانهای فراوان دارد، انگور این ناحیه تا اواسطزمستان میماند. (از معجم البلدان) (مراصد الاطلاع)
لغت نامه دهخدا
باعور، پدر بلعم که در زمان موسی علیه السلام بود، (ناظم الاطباء)، پدر بلعم که او زاهدی بودمستجاب الدعوات در زمان موسی علیه السلام و عاقبت ایمان برباد داد، (برهان قاطع) (آنندراج) (هفت قلزم)
لغت نامه دهخدا
نام یکی از پزشکان دوازده گانه یونانی است که آنان را چون بروج اثناعشر متصل بیکدیگر و سودمند میشمرده اند، (عیون الانباء ج 1 ص 34)
لغت نامه دهخدا
تصویری از حالوما
تصویر حالوما
سرخ مرد از گیاهان انخوسا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زاورا
تصویر زاورا
بیچاره، دربدر
فرهنگ لغت هوشیار
داغروزان از نوزدهم مرداد تا بیست و ششم همان ماه که گرم ترین روزهای سال خورشیدی است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حابور
تصویر حابور
گناه خانه بزمکده
فرهنگ لغت هوشیار
روز دهم محرم و آن روزی است که حضرت حسین بن علی (ع) در کربلا بشهادت رسیدند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از باحورا
تصویر باحورا
شدت حرارت در تموز است
فرهنگ فارسی معین
تصویری از عاشورا
تصویر عاشورا
روز دهم ماه محرم، روزی که امام حسین (ع) به شهادت رسید
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ماورا
تصویر ماورا
فراسو، فرا
فرهنگ واژه فارسی سره
مرتعی در رویان نوشهر
فرهنگ گویش مازندرانی